چکیده:
یکی از چالشهای مهم در راستای برنامههای تغییر و بهبود سازمانی، مقاومت در برابر اعمال تغییر، بهدلیل بدگمانی نسبت به آن است؛ بنابراین، این موضوع، سازمانها را مجاب میکند که با شناسایی عوامل بهوجودآورندة بدگمانی، درصدد کنترل و رفع این عوامل باشند. پژوهش حاضر در میان کارکنان ستادی بیمارستانهای سینا، شریعتی و امام خمینی و حجم نمونة 260 نفری انجام شد. براساس پژوهشهای نظری و نیز شواهد تجربی، عواملی که برای تحریک بدگمانی سازمانی شناسایی شدند، عبارتند از: نبود عدالت سازمانی، نقض مشارکت در تصمیمگیری، نقض قرارداد روانشناختی و شخصیت منفی. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تکنیک مدلسازی معادلههای ساختاری و نرمافزار لیزرل 54/8 صورت گرفت. نتیجة پژوهش نشان داد که شخصیت ستیزهجو بیشترین تأثیر را بر ایجاد بدگمانی سازمان و کاهش سلامت سازمانی دارد و عدالت مراودهای بیشترین تأثیر را بر کاهش بدگمانی و افزایش سلامت سازمانی دارد.
خلاصه ماشینی:
با توجه به نتایج حاصل از مدل معادله های ساختاری میتوان این گونه استنباط کرد که شخصیت منفی و ستیزه جو، به کاهش سلامت سازمان در میان کارکنان ستادی بیمارستان های سینا، شریعتی و امام خمینی منجر می شود.
با توجه به نتایج حاصل از مدل معادله های ساختاری ، می توان این گونه استنباط کرد که عدالت رویه ای ، به افزایش سلامت سازمان در میان کارکنان ستادی بیمارستان های سینا، شریعتی و امام خمینی منجر می شود.
با توجه به نتایج حاصل از مدل معادله های ساختاری ، می توان این گونه استنباط کرد که عدالت مراوده ای ، به افزایش سلامت سازمان در میان کارکنان ستادی بیمارستان های سینا، شریعتی و امام خمینی منجر می شود.
با توجه به نتایج حاصل از مدل معادله های ساختاری می توان این گونه استنباط کرد که مشارکت در تصمیم گیری ، به کاهش سلامت سازمان در میان کارکنان ستادی بیمارستان های سینا، شریعتی و امام خمینی منجر می شود.
با توجه به نتایج حاصل از مدل معادله های ساختاری ، می توان این گونه استنباط کرد که نقض قرارداد روان شناختی ، به کاهش سلامت سازمان در میان کارکنان ستادی بیمارستان های سینا، شریعتی و امام خمینی منجر می شود.
Justice, cynicism & commitment: A study of important organizational change variables, journal of applied behavioral science, 43: 303-????.
Employee cynicism & resistance to organizational change, Journal of Business and Psychology, 19(4): 429-459.