چکیده:
کشور ایران با وجود برخورداری از جاذبه های متنوع، سهم ناچیزی از درآمد صنعت گردشگری را به خود اختصاص داده است. توسعه صنعت گردشگری ایران از منظر رشته های مختلف علمی تحلیل شده است. در پژوهش حاضر از منظر سیاست گذاری عمومی و با تاکید بر مفهوم مرجعیت، توسعه نیافتگی صنعت گردشگری ایران مورد بررسی قرار گرفت. مرجعیت سیاست های بخش گردشگری در قالب برنامه های پنج ساله توسعه بررسی گردید. بر اساس یافته های پژوهش، مرجعیت سیاست های گردشگری، تعریفی روشن از جایگاه بخش گردشگری در ایران ارائه نمی کند، خواست و انتظارهای مسئولان از صنعت گردشگری به خوبی تبیین نشده و نگاه همه جانبه به بخش های مختلف صنعت گردشگری وجود ندارد. در نتیجه ابهام مرجعیت بخش گردشگری، بر فرایند تدوین، اجرا و ارزیابی سیاست ها تاثیر گذاشته و موجب عدم تحقق اهداف توسعه گردشگری شده است.
Despite having diverse attractions، Iran has a tiny proportion of global revenues of tourism industry. Development of the tourism industry in Iran has been analyzed from the perspective of various disciplines. In this research، underdevelopment of tourism industry in Iran was studied from the perspective of public policy-making and with an emphasis on the concept of policy referential. Referential of tourism policies was evaluated in terms of the Five-Year Development Plans. Based on the findings، the referential of tourism policies does not provide a clear definition of tourism status of Iran، and demands and expectations of government authorities regarding tourism is not well-defined and does not submit a comprehensive look of the different sectors of the tourism industry. As a result، the ambiguity of tourism sector referential has influenced the process of development، implementation and evaluation of tourism policies and thereby، failing to meet the objectives of tourism development.
خلاصه ماشینی:
"از این رو، در پژوهش حاضر تلاش شده است با بکارگیری مفهوم مرجعیت 1 سیاستها که از مفاهیم اساسی رشته سیاستگذاری عمومی است، سیاستهای توسعه گردشگری در قالب برنامه سوم و چهارم توسعه با روش فراتحلیل مورد بررسی قرار گیرد تا دلایل عدم تحقق اهداف گردشگری ایران تبیین گردد.
پرسش اصلی پژوهش این است که چرا سیاستهای گردشگری ایران، موجب تحقق اهداف برنامه سوم و چهارم توسعه نشده است؟ برای پاسخ به این پرسش با تکیه بر مبانی نظری رشته سیاستگذاری عمومی و گزارش عملکرد برنامههای توسعه، دلایل عدم تحقق اهداف برنامههای توسعه در حوزه صنعت گردشگری بررسی شده است.
از این رو، در پژوهش حاضر با تحلیل و ترکیب پژوهشها و گزارشهای مرتبط تلاش شده است که مرجعیت بخش گردشگری در قالب برنامه سوم و چهارم توسعه تبیین و دلایل عدم تحقق اهداف توسعه گردشگری ایران مورد بررسی قرار گیرد.
در برنامه سوم که با تأکید بسیار بر بخش فرهنگ تدوین شده است، این مشکل تا حدود زیادی وجود دارد و توجه اندک به گردشگری نتوانسته است تصویری از جایگاه گردشگری در چارچوب برنامه توسعه ارائه کند.
قرار دادن شاخصهای یک بعد از ابعاد توسعه گردشگری یعنی میراث فرهنگی (تاریخی) در کنار شاخصهای گردشگری برای ارزیابی عملکرد سالانه آن در برنامههای توسعه، دقیق نیست و این امر ناشی از ابهام مرجعیت بخش گردشگری در برنامههای توسعه، فقدان نگاه همهجانبه به گردشگری و عدم توجه به گردشگری طبیعی، درمانی، آموزشی، ورزشی و غیره است."