چکیده:
هدف این مقاله، بررسی عوامل محیطی مؤثر بر توسعۀ کارآفرینی در ورزش کشور و ارائۀ الگوی مناسب است. روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی است. جامعۀ آماری شامل مدیران باشگاههای ورزشی، مدیران ستادی سازمان ورزش و جوانان، دانشجویان دکتری و اعضای هیأت علمی مدیریت ورزشی و مدیریت کارآفرینی بود. نتایج نشان داد ارتباط معناداری بین زیرساختهای کسب وکار و برنامههای آموزشی با توسعۀ کارآفرینی ورزشی وجود دارد؛ ولی عناصری مانند فناوری و سیاستگذاریها با توسعۀ کارآفرینی ارتباطی ندارند.. در نتیجه تقویت و توسعۀ عوامل زیرساختی در توسعۀ کارآفرینی ورزشی در کشور نقش زیادی دارد و عواملی مانند سیاستگذاریهای توسعه و برنامههای آموزشی برای کارآفرینی در سطح جامعه و توسعۀ فناوریها در ایران، تأثیری در توسعۀ کارآفرینی ورزشی ندارند. به نظر میرسد اتخاذ سیاستهایی که در عمل، قابلیت اجرایی نداشته و آموزشهای ناکارآمد و عدم توسعۀ فناوریها با نیازهای افراد جامعه، تأثیر معناداری بر توسعۀ کارآفرینی در ورزش کشور ندارد.
خلاصه ماشینی:
"ازجمله عوامل مهم اثرگذار بر کارآفرینی که میتواند این فرایند را توسعه دهد عبارت است از: زیرساختهای کسبوکار، پژوهش، توسعه و کیفیت نیروی انسانی؛ بنابراین مطالعۀ محیط در روند فعالیتهای کسبوکار مهم است؛ چراکه فاکتورهایی که محیط را تشکیل میدهند ازجمله فاکتورهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، قانونی و تکنولوژیکی، آمادگی کسبوکار را با توجه به محیط بیان میکند، محدودیتها و فرصتها مشخص میشود و عقاید کسبوکارها با درنظرگرفتن تغییرات محیطی، کشف و الگوهای جدیدی از مشتریان شناسایی میشود (کاشیک و بنتگار ، 2009)؛ بهعنوانمثال، فناوریهای درگیر در کسبوکار بهعنوان یکی از عوامل محیطی تحت عنوان "کارآفرینی تکنولوژیک" درنظر گرفته میشود که این نوع کارآفرینی، براساس ایدههای تجاری جدید است و برای موقعیتی بهکار برده میشود که نوآوری در غالب تکنولوژیها اتفاق میافتد.
O’berin Borgese Refaat بهنظر میرسد با توجه به نتایج بهدستآمده از ارتباط معنادار برنامههای آموزشی و زیرساختها برای توسعۀ کارآفرینی، این دو عامل در کنار هم با توسعۀ کارآفرینی ارتباط داشته باشند؛ چراکه حتی کارآفرینان نوظهور ممکن است فاقد دانش کسبوکار برای اجرای عقایدشان باشند و جامعه نیز ممکن است فاقد زیرساخت برای کمک به آنها جهت رسیدن به موفقیت باشد؛ بنابراین برنامهای که دانشی را برای کارآفرینان نوظهور جهت شروع و اجرای کسب و کار فراهم کند و همینطور، تجهیزکردن رهبری و منابع جامعه در حمایت از چنین برنامهای میتواند عزم موردنیاز برای کارآفرینان جهت عملکرد را فراهم کند (کورسینجنگ و آلن ، 2004)."