چکیده:
هدف دفتر پیش روی شناسایی و ارزیابی مولفه هایی است که بنیادهای سیاست خارجی خاورمیانه ای ولادمیر پوتین را شکل داده است. در دوره ریاست جمهوری وی، روسیه از بازیگری مشاهده گر به بازیگری تاثیرگذار در تحولات خاورمیانه بدل گردید. بر اساس نظریه تکوین گرایی سیاست خارجی روسیه از دو مولفه جوهری «تعریف از هویت ملی و بین المللی» و «فشارهای محیط بیرونی» استخراج می شود. از این نظر پوتین اقدام به تعریف از هویت ملی نمود که اساسا مبتنی بر خاص گرایی به عنوان ملتی برگزیده و میان شرق و غرب و همچنین با تاکید بر نقش روسیه به عنوان یکی از کانون های معظم قدرت بود. مضاف بر آن فشارهای محیط بیرونی که عمدتا ناشی از تلاش های آمریکا جهت محاصره و به انزوا کشاندن روسیه در خارج نزدیک، خاورمیانه و نظام بین الملل و علاوه بر آن تهدیدات ناشی از بنیادگرایی اسلامی در سراسر نواحی خارج نزدیک و روسیه، با تمرکز بر چچن، بوده این کشور را ترغیب نموده تا سیاست خارجی فعال تری را در قبال منطقه خاورمیانه در پیش گیرد و ابتکاراتی را در نظر بگیرد که جایگاه آن را در تحولات خاورمیانه ارتقاء دهد.
The aim of this paper is to detect and evaluate factors that formed the foundation of Middle Eastern foreign policy of the Russia under Putin’s presidential term. During Putin presidency، Russia has changed its role from being merely the observer of changes in Middle East to being an influential factor. Based on evolutionism theory، Russia`s foreign policy has been created by two original factors of “definition of national and international identity” and “external pressures”. In this regards، Putin attempted to define a type of national identity which was fundamentally based on Specialism as a selected nation between East and West and with emphasis on the role of Russia as a great power in international system. Moreover، external pressures which were mostly resulted from American actions for encirclement and isolation of Russia in Near Abroad، Middle East and international system as well as intimidations resulting from Islamic fundamentalism throughout Near Abroad and Russia with focus on Chechen، all these factors and pressures provoked Russia to chose a more active foreign policy toward the Middle East and to initiate attempts in order to increase its role in Middle east events.
خلاصه ماشینی:
مضاف بر آن فشارهای محیط بیرونی که عمدتا ناشی از تلاش های آمریکا جهت محاصره و به انزوا کشاندن روسیه در خارج نزدیک ، خاورمیانه و نظام بین الملل و علاوه بر آن تهدیدات ناشی از بنیادگرایی اسلامی در سراسر نواحی خارج نزدیک و روسیه ، با تمرکز بر چچن ، بوده این کشور را ترغیب نموده تا سیاست خارجی فعال تری را در قبال منطقه خاورمیانه در پیش گیرد و ابتکاراتی را در نظر بگیرد که جایگاه آن را در تحولات خاورمیانه ارتقاء دهد.
بر این اساس سؤال پژوهش این است که چه مؤلفه هایی در شکل دهی سیاست خارجی فعال روسیه ذی دخیل بوده اند؟ فرضیه پژوهش این است که در طی هشت سال ریاست جمهوری وی، کرملین تحت تأثیر تعریف روسیه به عنوان یکی از کانون های قدرت در نظام بین الملل و فشارهای محیط سیستمی که عمدتا از سوی آمریکا و بنیادگرایی اسلامی متوجه این کشور بود اقدام به شکل دهی سیاست خارجی فعال در خاورمیانه نموده است .
مسکو برای اینکه از تحولات خاورمیانه دور نباشد و تأثیرگذاری خود همچنان حفظ نماید دست به اتخاذ راهکارهایی زد که مهم ترین خطوط آن گسترش روابط سیاسی با کشورهای منطقه ، بهبود وجهه سیاسی نزد ملت های خاورمیانه ، اتخاذ مشی مستقل در بحران های خاورمیانه ، افزایش سطح تجارت با کشورهای منطقه بالاخص تجارت اسلحه ، فروش تکنولوژی های هسته ای و مشارکت در پروژه های انرژی و تشکیل اوپک گازی بوده است .