چکیده:
این مطالعه با هدف طرح و پاسخدهی به چند مسألهی اساسی زیر انجام شده است: دیدگاه دانشجویان دانشگاه مازندران در خصوص ضرورت برخورداری از گروههای مرجع در زندگی چیست؟ گروههای مرجع دانشجویان دانشگاه مازندران را چه افراد یا گروههایی تشکیل میدهند؟ آیا دانشجویان دانشگاه مازندران بیشتر گروههایی را که در آن عضویت دارند به عنوان گروه مرجع انتخاب میکنند یا گروههایی را که در آن عضو نیستند؟ دانشجویان دانشگاه مازندران، بیشتر در چه زمینههایی از گروههای مرجع بهره میبرند؟ چرا این دانشجویان آن افراد یا گروهها را به عنوان گروههای مرجع خود انتخاب کردهاند؟ نظریهی گروههای مرجع رابرت مرتون راهنمای اصلی این تحقیق است. با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری طبقهای از مجموع 9924 دانشجوی دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 92-91، 370 نفر از این دانشجویان بهعنوان حجم نمونهی تحقیق انتخاب شدند. برخی از مهمترین یافتههای این تحقیق عبارتند از: 93 درصد از پاسخگویان این مطالعه، داشتن الگو و سرمشق را در زندگی خود مفید ارزیابی کردند. 91 درصد از آنها معتقدند که جوانان بدون راهنمایی دیگران در زندگی دچار مشکل میشوند. خانواده، دوستان، اساتید دانشگاه و معلمان دوران مدرسه بهترتیب مهمترین گروههای مرجع دانشجویان دانشگاه مازندران میباشند. علاقهمندی به گروه و کسب منزلت اجتماعی دو دلیل اصلی انتخاب این گروهها به عنوان گروهای مرجع نزد این دانشجویان است.
خلاصه ماشینی:
"در راستای تحقق بخشی به اهداف اشاره شده، پرسشهای زیر در این تحقیق مورد جستجو واقع شده است: دیدگاه دانشجویان دانشگاه مازندران در خصوص ضرورت برخورداری از گروههای مرجع در زندگی چیست؟ گروههای مرجع دانشجویان دانشگاه مازندران را چه افراد یا گروههایی تشکیل میدهند؟ آیا دانشجویان دانشگاه مازندران بیشتر گروههایی را که در آن عضویت دارند بهعنوان گروه مرجع انتخاب میکنند یا گروههایی را که در آن عضو نیستند؟ دانشجویان دانشگاه مازندران، بیشتر در چه زمینههایی از گروههای مرجع بهره میبرند؟ چرا این دانشجویان آن افراد یا گروهها را بهعنوان گروههای مرجع خود انتخاب کردهاند؟ اهمیت بررسی گروههای مرجع جوانان و از جمله دانشجویان نیاز به استدلال ندارد.
در ادامه عنوان میکنند که هدفشان در این رساله، اولا شناخت عوامل اجتماعی مؤثر بر انتخاب گروههای مرجع دانشجویان است و در مرحلهی بعد، شناخت و طبقهبندی گروههای مرجع آنان و در آخر نشان دادن این که آیا در جامعهی فعلی ما، الگوی مطلوب و قابل شناختی برای ارائهی گروه مرجع (داخلی) وجود دارد یا خیر؟ نتایج بهدست آمده نشان داد که در وهلهی اول، خود شخص مهمترین عنصر جهتگیری و اتخاذ تصمیمگیریهای مهم است و در وهلهی بعد، خانواده، سپس گروه دوستان و همکلاسیها، اساتید، گروههای صنفی و حرفه ای، ورزشکاران، روزنامه نگاران، احزاب سیاسی و ..."