چکیده:
در مواجه با پرسش «در فرایند خط مشی گذاری چه اتفاقی رخ می دهد که خط مشی گذار به آنچه مورد انتظارش بوده است نایل نمی آید؟»، متون علمی به دنبال پاسخ به خود پرسش مذکور نبوده اند بلکه بیشتر مدلی برای دور نگه داشتن فرایند خط مشی گذاری از آسیب های احتمالی مربوط به نتایج پرسش فوق را دنبال کرده اند. این نوع پاسخ ها را می توان در انبوهی از مفاهیم متنوع یافت که در این پژوهش در چهار مفهوم انسجام خط مشی، دولت کل گرا، یکپارچه سازی خط مشی و حکمرانی شبکه ای طبقه بندی شده اند. هریک از مفاهیم چهارگانه از یک زاویه خاص و مبتنی بر ساختار حاکمیتی کشورهای مختلف دنیا به فرایند خط مشی گذاری نگریسته است. اما در این پژوهش، مفهومی جدید تحت عنوان شکاف خط مشی ارائه شده است که در ذیل آن، تعریف، گونه شناسی و چگونگی رخ داد آن را مطرح می کند.
حاصل این پژوهش، شکاف خط مشی را «دخالت عوامل انسانی یا غیرانسانی در فرایند خط مشی گذاری که متاثر از مسائل و مشکلات زیست بوم فرهنگ، ساختار و یا فرایند خط مشی گذاری سبب شوند خط مشی گذار ارشد به آنچه که انتظار آن را داشته است، نرسد» تعریف کرده و برای آن، دو گونه شکاف مفهومی و فرایندی پیشنهاد داده است. همچنین، درخصوص چرایی شکل گیری چنین پدیده ای به دو بحث مجزا پرداخته است. بحث اول، دلایل ایجاد شکاف و بحث دوم عوامل ایجاد آن را بررسی کرده است.
In asking the question “Whathappensin the process ofpolicy-makingthe result of which is not intended?”، studies have not tried to find the relevant answer. They have tried to come up with a model to keep policy-making away from plausible risks. Suchresponsescan befoundinvarious conceptual forms.Inthis study، it is classified under four categories ofcohesionpolicy، the totalitarian government، integrationpolicy، andnetwork ruling. Each concept has examined policy-making from different perspectives in different countries.Thisstudy aimsto use thestrategyofdata-driventheorizing to extract a descriptivehypothesis. A new concept of policy-making has been offered with its definition، typology، and occurrence. The result of the study defines policy-making as the interference of human or non-human factors arising from the native culture leading the top policy-maker not to achieve the intended outcomes. Two varieties of conceptual and procedural gaps are offered. Moreover، two different viewpoints are put forward on the reasons of such a phenomenon. The former discusses the reasons of the gap and the latter discusses the relevant factors. The reasons of policy gapcan be presented in three sections including culture ecology، policy structureand policy-making process. Also، human and non-human factors are known to cause policy gap and forming process of these factors are explained and demonstrated.
خلاصه ماشینی:
حاصل این پژوهش ، شکاف خط مشی را «دخالت عوامل انسانی یا غیرانسانی در فرایند خط مشیگذاری که متأثر از مسائل و مشکلات زیست بوم فرهنگ ، ساختار و یا فرایند خط مشیگذاری سبب شوند خط مشیگذار ارشد به آنچه که انتظار آن را داشته است ، نرسد» تعریف کرده و برای آن ، دو گونه شکاف مفهومی و فرایندی پیشنهاد داده است .
Network Governance ـ هنگامی است که اثرات ناشی از یک خط مشی با نتایج مدنظر و یا اهداف خط مشی در تضاد نباشد (هابینگ ١، ٢٠٠٤: ٣٨-٣٧)، ـ پشتیبانی نظام مند و هم افزا برای رسیدن به اهداف درون خط مشی و بین خط مشی (هرتوگ ٢، ٢٠١١: ٥)، ـ ارتقای نظام مند اقدامات سیاستی تقویت کننده ، میان بخش های مختلف دولتی، با هدف خلق هم افزایی برای نایل آمدن به اهداف از پیش تعیین شده در دولت (سازمان همکاری و توسعه اقتصادی/کمیته کمک به توسعه ٣، ٢٠٠١: ١٠٤)، ـ (تعریف سلبی از انسجام خط مشی) عدم انسجام خط مشی زمانی رخ میدهد که دیگر خط مشیها تعمدا و یا تصادفا اثرات یک خط مشی را تخریب کرده یا در جهت مخالف نیات آن عمل میکنند (آشوف ٤، ٢٠٠٥: ١١٢)، ـ هماهنگی میان یک خط مشی با دیگر خط مشیها (بیگستن ٥، ٢٠٠٧: ١٢٢).
تعریف جامعی که مبتنیبر این ٥ تعریف و دیگر تعاریف موجود میتوان ارائه داد به شرح ذیل است : انسجام خط مشی عبارت است از ایجاد هماهنگی درون یا میان خط مشیها به گونه ای که برای رسیدن به یک هدف از پیش تعیین شده ، خط مشیها یکدیگر را به صورت نظام مند پشتیبانی کنند.