چکیده:
یکی از پارامترهای تعیین میزان مشروعیت نظام در هر کشور، میزان نقـش مـردم در سـازوکار قـدرت اسـت . مـشارکت سیاسـی بـه عنـوان بـالاترین شـاخص در تعیـین مشروعیت ، حضور هر چه بیشتر مـردم در صـحنه را مـی طلبـد. یکـی از گـروه هـای شرکت کننده در این امر، دانشجویان هستند که با نقش سازنده خود به پیشبرد هر چه بهتر اداره امور سیاسی و اجتماعی کشور، کمک می کننـد. بنـابراین اهمیـت مـشارکت سیاسی دانشجویان از آن جهت است که باعث افزایش ثبات ، پویایی و در نهایت تداوم نظــام سیاســی خواهــد شــد. هــدف از نگــارش ایــن مقالــه ، بررســی رابطــه میــان ازخودبیگـانگی و مـشارکت سیاسـی دانـشجویان در دانـشگاه اصـفهان اسـت . روش تحقیق در این مطالعه پیمایش ، با ابـزار پرسـشنامه بـر روی ١٣٤ نفـر از دانـشجویان دختر است و داده ها از طریق نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شده اند. چارچوب نظـری نیز از مجموع نظریة بوروکراسی در جامعه مدرن و بیگانگی ملوین سیمن و مشارکت سیاسی آلموند و وربـا شـکل یافتـه اسـت . بـا تقـسیم ازخودبیگـانگی بـه سـه متغیـر (احساس پوچی و بی معنایی ، احساس بی قدرتی و احساس انزوای اجتماعی )، به همراه در نظر گرفتن دو وجه از مشارکت سیاسی ذیـل روان شـناختی نگرشـی و مـشارکت عینی (رسمی و غیررسمی ) مشاهده می شود که همبستگی های معنـاداری میـان ابعـاد ازخودبیگانگی و میزان مشارکت دانشجویان وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"لروکس (٢٠٠٧) در پژوهش خود با عنوان «نقش سازمان های جامعه محور در تقویت مشارکت سیاسی » استدلال می کند که اطلاعات کمی در مورد نقش نهادهـای مـدنی در تقویت تأثیر شهروندان در زمینـه مـشارکت فعـال در فراینـدهای سیاسـی وجـود دارد یافته های این پژوهش نشان می دهد که سازمان هـای خـدمات اجتمـاعی غیرانتفـاعی و غیردولتی مناطق شهری به میزان قابل توجهی احتمال رأی دادن را افزایش داده و تماس با مقامات دولتی را تشویق می کنند.
سه شاخص عمده سیمن که برآیندی از وجود ازخودبیگانگی است برای نمایانـدن رابطه میان ازخودبیگانگی و مشارکت سیاسی همانند ذیل بررسی خواهد شد: الف ) احساس پوچی و بی معنایی و مشارکت سیاسی : سیمن این را احساس فـرد از غیرقابل فهم بودن امور اجتماعی و شخصی به گونه ای کـه امـور پویـا را نمـی توانـد درک کند و آینده اش را نمی تواند پیش بینی کنـد، مـی دانـد (بنـایی ، رایـسل ، ٢٠٠٧: ٤٦٥).
همـان گونـه کـه ضـرایب رگرسیون استاندارد نشان می دهد در همة ابعـاد مـشارکت سیاسـی احـساس پـوچی و بی معنایی ، پیش بینی کننده مهم تری است و از وزن b بالاتری برخـوردار اسـت و نـشان می دهد، احساس پوچی ارتباط بیشتری با مؤلفه های مشارکت سیاسی دارد.
داده های جمع آوری شده از جامعه مورد مطالعه نشان داد هر چند ارتباط معنی داری بین متغیر احساس بی قدرتی بر مشارکت غیررسمی و ذهنی روان شناختی ، انزوای اجتمـاعی بر مشارکت ذهنی روان شناختی و رسمی مشاهده نـشد ولـی در تمـام ابعـاد مـشارکت سیاسی بعد احساس پوچی و بی معنایی پیش بینی کننده مهـم تـری اسـت و در مجمـوع رابطه احساس بی معنایی با تمام ابعاد مشارکت سیاسی معنی دار است ."