چکیده:
نیما یوشیج و خلیل مطران، از پیشگامان شعر نو، در ادبیات فارسی وعربی به شمار میروند. روحیه متفاوت آن دو، سبب شده تا پدیدههای طبیعی، در شعر هر یک از این دو، رنگی ویژه به خود بگیرد. هر کدام، در عالم خیال شاعرانه، از «شیر»، نمادی متناسب با احساسات درونی خود خلق نمودهاند که یکی ناتوان و گریان، و دیگری، شجاع و غران است. شیر در قصیدهی نیما، نمادی از آزادیخواهان در بند است و رنگی به شدت واقعگرایانه دارد، اما همین حیوان توانا، در «الأسد الباکی» مطران، به موجودی بسیار ضعیف و گریان تبدیل شده است که پیوسته اندوهی رمانتیکی به همراه دارد. نیما با به کارگیری این نماد، شعری روایی با مضمونی حماسی خلق نموده، اما مطران، قصیدهای غنایی با مضمونی کاملا عاطفی از آن پدید آورده است. این مقاله، براساس چارچوبهای ادبیات تطبیقی، به بررسی و نقد نگاه متفاوت دو شاعر در این موضوع میپردازد.
خلاصه ماشینی:
شیر در قصیدهی نیما، نمادی از آزادیخواهان در بند است و رنگی به شدت واقعگرایانه دارد، اما همین حیوان توانا، در «الأسد الباکی» مطران، به موجودی بسیار ضعیف و گریان تبدیل شده است که پیوسته اندوهی رمانتیکی به همراه دارد.
این شعر نیما از جمله شعرهای نمادین اوست، و متعلق به دورانی است که وی به خاطر اوضاع سیاسی، اجتماعی آشفته، از مردم و جامعه فاصله میگرفت و به استفاده از نماد روی میآورد.
این شیر گریان که اهل هیچ گونه مبارزهای نیست، راه تاریک و ترسناک جنگل را به منظور پنهان ماندن از چشم دشمنان و رقیبان در پیش نگرفته است، او خود را ضعیفی، اسیر در چنگال بیماری وصف نموده، به «عین شمس» پناه برده، تا شاید بتواند در تنهایی و در هوای پاک آن سامان، نفسی بکشد و اندکی از اندوه جانکاه خویش بکاهد: إلی «عین شمس» قد لجأت وحاجتی طلاقة جو لم یدنس بأرجاس أسـری همــومی بانفـــرادی آمنا مکابد واش أونمائم دساس (همان: 267) (ترجمه: به عین شمس پناه بردم و نیازم، هوای آزادی است که با ناپاکیها آلوده نشده باشد.
(همان: 394) در یک جمله، زبان حال شیر نیما که فضای قصیده را سرشار از هیبت و غرور ساخته است، بند زیر از شعر اوست که در بیان رنج خود، اشاره به سرنوشت مقدر خویش دارد: جهان آفرین چون بسی سهم داد ظفر در سر پنجهی من نهاد.
2. تصویر متفاوت شیر در شعر نیما و مطران علاوه بر این که نشان دهنده روحیه متفاوت آن دو است، گویای تأثیر مکاتب ادبی رمانتیک و واقعگرایی بر شعر است که در شعر یکی از آندو شیر کارکردی اجتماعی پیدا کرده و در نزد دیگری، برخلاف شهرت شیر که در ادبیات همه ملتها نماد شجاعت و غرش است، به نمادی برای بیان ضعف روحی شاعر تبدیل شده است.