چکیده:
چکیده سهراب سپهری و بدر شاکر السیاب، به عنوان دو شاعر نوپرداز و رمانتیست، در عرصة ادبیات فارسی و عربی دارای اعتبار و جایگاه خاصی هستند. یکی از وجوه اشتراک این دو شاعر، طبیعتگرایی و اهتمام به طبیعت در اشعارشان است. هر یک از این شاعران به فراخور محیط زندگی، موقعیت اجتماعی و سیاسی سرزمین خود، از طبیعت بهره گرفتهاند. سهراب شاعری درونگراست؛ بنابراین اشعار او دربارة طبیعت بیشتر حال و هوای عرفانی دارند و به تبع آن از عناصر طبیعت پویا و شاد که متناسب با روحیات خاص او هستند بهره میگیرد. سیاب شاعری است که از تنهایی و ناامیدی به طبیعت پناه برده است؛ زیرا در اوان زندگی با ناملایمات و مشکلاتی همراه بوده، بدین جهت برخلاف سپهری از عناصر طبیعت برای ترسیم اوضاع نامناسب اجتماعی و سیاسی، انعکاس غربت و بیماری خویش نیز استفاده کرده است. در این مقاله پس از تقسیم طبیعت به طبیعت جاندار و بیجان، تلاش شده است تا از طریق تطبیق شعر دو شاعر به شیوة توصیفی - تحلیلی، نقاط اختلاف و اشتراک آنان به دست آید. سهراب سپهری و بدر شاکر السیاب ، به عنوان دو شاعر نوپرداز و رمانتیست ، در عرصـۀ ادبیـات فارسـی و عربـی دارای اعتبار و جایگاه خاصی هستند. یکی از وجوه اشتراک این دو شاعر، طبیعت گرایی و اهتمام به طبیعـت در اشعارشان است . هر یک از این شاعران به فراخور محیط زندگی، موقعیت اجتماعی و سیاسی سـرزمین خـود، از طبیعت بهره گرفته اند. سهراب شاعری درون گراست ؛ بنابراین اشعار او دربارة طبیعت بیشتر حال و هوای عرفانی دارند و به تبع آن از عناصر طبیعت پویا و شاد که متناسب با روحیـات خـاص او هسـتند بهـره مـیگیـرد. سـیاب شاعری است که از تنهایی و ناامیدی به طبیعت پناه برده است ؛ زیرا در اوان زنـدگی بـا ناملایمـات و مشـکلاتی همراه بوده ، بدین جهت برخلاف سپهری از عناصر طبیعت بـرای ترسـیم اوضـاع نامناسـب اجتمـاعی و سیاسـی ، انعکاس غربت و بیماری خویش نیز استفاده کرده است . در این مقاله پس از تقسیم طبیعت به طبیعـت جانـدار و بیجان ، تلاش شده است تا از طریق تطبیق شعر دو شاعر به شیوة توصیفی - تحلیلی، نقاط اخـتلاف و اشـتراک آنان به دست آید. یعتبر سهراب سبهری وبدر شاکر السیاب کالشاعرین الحداثیبن والرومانسیبن فی مجال الأدب الفارسی والأدب العربی ، لهما مکانة خاصة فی هذین البلدین . تعد إحدی میزاتهما، اتجاههما الی الطبیعة و اهتماهمها بها فی اشعارهما. وقد استخدم کل واحد منهما، الطبیعة وفقا لبیئتهما المعیشیة وموقفهما الاجتماعی والسیاسی لبلدهم .کان سهراب شاعرا منطویا علی نفسه ، وانطلاقا علی هذا اصطبغ معظم شعره بصبغة عرفانیة ، فتمتع بالعناصر الطبیعة الحیة والباهرة ملائمة لمناخ نفسه . إن السیاب کشاعر لجأ الی الطبیعة للخلاص من العزلة و الیأس ؛ إذ إنه عانی فی بدایة حیاته ، المشاکل و لهذا علی نقیضة سبهری استفاد من عناص-ر الطبیع-ة لیص-ف ظروفه غیر ملائمة اجتماعی-ا وسیاس-یا ولیع-بر ع-ن ص-دی اغتراب-ه و مرض-ه .حاولنا فی ه-ذاالمقال بعد أن تم تقس-یم الطبیع-ة ال-ی الحی-ة وغیر الحیة أن نجصل علی الجوانب المشترکة والمغایرة عن خلال مقارنة اشعارهما بأسلوب الوصفی - التحلیلی . مرثیه سرایی یکی از انواع ادب غنایی است که از دیرباز حضور گستردة خود را در دیوان های شعری ادب عربی و فارسی تثبیت کرده است . این نوع ادبی که غالبا منحصر به بیان مناقب و فضائل متوفی است ، شعرای زیادی را در ادبیات این دو قوم به خود دیده است . از جملۀ این شعرا، ابن رومی و خاقانی هسـتند کـه بـه سـبب از دسـت دادن فرزندان خود، در برخی از مضامین شعری مشترک هستند. یکی از این مضامین ، مرثیه هایی اسـت کـه ایـن دو شاعر در سوگ فرزندان خود سروده اند. سوگواریهای ابن رومی و خاقانی با توجه به موضـوعات مشـترکی مانند شکوه از روزگار، بیان خاطرات متوفی، دوری گزیدن از شادی به سـبب از دسـت دادن فرزنـد، ناامیـدی، توصیف سنگدلی پدر و توصیف لحظات بیماری متوفی، امکان مقایسه و بررسی تطبیقی را دارند. نگارندگان بر این باورند که ابن رومی در به تصویر کشیدن این موضوعات از خاقانی موفق تر بوده است ؛ زیـرا او در گـزینش واژگان با طبع و سرشت خود همگام بوده و هیچ گاه خود را به تکلف نیفکنده است . بـه همـین دلیـل شـعر او از صداقت عاطفه برخوردار است . اما در مقابل ، خاقانی گاه با استعمال واژگانی هم چون طرب ، چنگ و بـربط کـه تناسبی با مرثیه ندارند و گاه با تشبیهات متکلفانه از ارزش هنری مرثیۀ خود کاسته است . روش تحقیق در این مقالـه توصـیفی - تحلیلـی اسـت . ایـن جسـتار بـر آن اسـت تـا ضـمن تبیـین و تشـریح موضوعات مشترک در مرثیـه های ابـن رومی و خــاقانی، بــه نقــد و بــررسی تطبیقـی سـبک و اسـلوب هنـری سوگنامه های این دو بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"در فلسـفه براساس این اعتقاد تمام پدیده های هستی، در طبیعت و در محدودة دانش عملی و تجربی جای دارند و هـیچ چیـز در ورای آن وجود ندارد؛ اما از نظر ادبی، ناتورالیسم به معنای توضـیح و تشـریح اوضـاع کلـی انسـان ، در بسـتر شـرایط جبـر زمـان (محیط ) و بر پایۀ وراثت است » (ثروت ، ١٣٨٦: ١٧٧) - کدام یک از ایـن دو شـاعر بیشـتر از عناصـر طبیعـت در جهـت انعکـاس اوضـاع سیاسـی و اجتمـاعی کشورش استفاده کرده است ؟ -کدام یک از انواع طبیعت ، اعم از جاندار و بیجان ، مورد توجه این دو شاعر بوده است ؟ ٢.
مسألۀ دیگر کـه در ایـن شعر و اشعار سپهری مشاهده میشود، اصالت دادن به طبیعـت در مقابـل انسـان اسـت ؛ چراکـه در ورای عناصر طبیعت که ارائه میدهد هیچ نماد و رمزی نیست و طبیعت برای طبیعت ارائه میشود، مانند مثـال ارائه شده .
شـاعر در ابیـات آغـازین اشاره میکند، باد بر نخلستان که نماد کشورش است میوزد؛ بنابراین او بـه طـور ضـمنی در ایـن ابیـات دوران کودکی خود را بیان میکند و این که عراق از همان زمانیکه به یاد دارد دچار آشوب و بلا بـوده است .
این تصویر (ای اسب های مرگ ) گویای وضع اسفناک جامعۀ آن روز عراق اسـت کـه بـه شـکل تشبیه بلیغ زیبایی بیان شده است و باعث جذابیت و تأثیرگـذاری کـلام مـیشـود؛ زیـرا ازعوامـل ایجـاد پویایی و حیات تصاویر شعری، ترسیم مظاهر و جلوه های مختلف طبیعت با اسـتفاده از تشـبیه و اسـتعاره است تا خواننده از آن به وجد آید."