چکیده:
محمود دولت آبادی در آثار گرانبهای خود در ادبیات داستانی کشورمان، مجموعه ای از عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و...را که در طول زندگی خود با آنها بر خورد نموده ، به شکلی قوی و به طور غیر صریح گنجانیده است.در پژوهش حاضر، ابتدا مختصری دربارة داستان و داستان کوتاه و تعریف هایی از آنها با استفاده از آرای صاحبنظران در ادبیات داستانی و همچنین علل و عوامل پیدایش آن در ایران و سپس چکیده ای از داستان، و در ادامه به بررسی پاره ای از عناصر داستان، در داستان کوتاه"مرد" نوشتة محمود دولت آبادی پرداخته شده است. البته در حد نیاز توضیحاتی دربارة عناصرداستان داده شده به هنگام نیاز، نمونه هایی ارائه شده است. این مقاله براساس مطالعة منابع و کتابهای معتبر نویسندگان معاصر و بر اساس اصول علم امروزی به رشتة تحریر در آمده است.
خلاصه ماشینی:
داستان کوتاه: داستان کوتاه به شکل امروزی در قرن نوزدهم توسط نویسندگانی چون ادگارآلن پو و واسيلي يوويچ گوگول ظهور كرد، و از این دو به عنوان" پدران داستان کوتاه به مفهوم امروزی آن نام برده اند"(میر صادقی ، 148 : 1385) انتقادی که اولین بار ادگارآلن پو در سال 1842 به مجموعه داستانهای ناتانیل هاثورن نوشت تفاوت بین داستان کوتاه و بلند را مشخّص کرد و داستان کوتاه را این چنین تعریف کرد:" نویسنده باید بکوشد تا خواننده را تحت اثر واحدی که اثرات دیگر مادون آن باشند قرار دهد و چنین اثری را تنها داستانی می تواند داشته باشد که خواننده در یک نشست که بیش از سه ساعت نباشد، تمام آن را بخواند" (همان :210) "داستان کوتاه" باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حدّ مشخصی ندارد.
مسایلی از قبیل؛ پایبند نبودن پدر و مادر به حریم خانواده که هرکدام بر اثر هوی و هوس های خود در منجلاب فساد فرو رفته اند، همچنین نگرانی از اینکه دیگر اعضای خانواده نیز در آن فرو روند، و مسائل دیگری از این نوع که به شدّت افکار و اندیشه هایی ذوالقدر را مشغول کرده اند، در نهایت با اعتماد به نفس تصمیم به انجام کاری می گیرد تا در برابر چنین تقدیر و سرنوشتی که بر زندگیشان حاکم شده به جدال برخیزد.