چکیده:
فرهنگ عامه ، بخصوص ادبیات شفاهی در حقیقت تاریخ حیات واقعـی ، اما نانوشته گذشتگان ماست که نسل به نسل و سینه بـه سـینه بـه روزگـار مـا رسیده، ایـن گنجینـه ارزشـمند و در عـین حـال تجدیـد ناپـذیر، امـروزه در مواجهه با مظاهر شگرف تمدن جدید، بسیار آسیب پذیر و شکننده می نمایـد و بر ماست که ضـمن شـناخت ، گـردآوری و معرفـی ایـن بخـش از میـراث معنوی سرزمین مان تا حد امکان به ماندگاری آن کمک کنیم . حقیر در این مقاله تنها به بازشناسی و بیان ویژگی های بخش کوچکی از فرهنگ عامه ، یعنی دوبیتی های عامیانه یا ترانـه خـواهم پرداخـت ، امیـد کـه گامی باشد هر چند کوچک، در پاسداشت این قسمت از گنجینه بی بدیل و گرانقدر ادبیات شفاهی ایران زمین .
خلاصه ماشینی:
. تاريخ دريافت ٨٩/٢/٢٢ مقدمه تمدن جديد، همراه با امکانات ارتباطي مدرن و نزديکتر شدن هر چه بيشـتر جوامـع بشري به يکديگر و سرعت غيرقابل باور جا به جايي اخبار و اطلاعات در روزگار مـا، اگـر چه روز به روز چهره جهان را متحول مي کند و بر رونق زنـدگي مـادي منـاطق مختلـف مي افزايد، اما با بي رحمي هر چه تمامتر، ادبيات شـفاهي و ميـراث بـي بـديل و تجديـد ناپذير هزاران ساله اي را که تا همين اواخر، تمام و کمال در اختيار داشتند، نيز به همان سرعت به تاراج مي برد و زيبايي فرهنگي مناطق مختلف را که زاييده تنـوع و رنگـارنگي آداب و رسوم ، باورها و معتقدات ، امثال و تعابير، ترانه ها و اشعار محلي و بسياري ديگر از اين نوع است ، به سرعت دگرگون مي کنـد و آنچـه را کـه بـا روح و روان باشـندگان آن نواحي پيوندي ديرين و طبيعي دارد، براي هميشـه از آنهـا مـي گيـرد و متأسـفانه ، چـه بخواهيم چه نخواهيم ، فريبندگي هاي ظاهري وعمدتا بي ريشه تمدن جديد، هر روز کـه مي گذرد، بيشتر ما را به خود مشغول نمـوده ، پيونـدمان را بـا گذشـته و باورهـاي آبـا و اجدادي مان کمتر و کمتر مي کند و ديري نخواهد گذشت که گرفتار چنان درد غربتـي خواهيم شد که درمانش اگر غيرممکن نباشد، چندان آسان هم نخواهد بود.