چکیده:
فرخی از شاعران دورة مشروطه است که با اشعار خود به بیداری مردم و سیر تحولی جامعه کمک کـرده اسـت . اشـعار وی حـاوی مضـامین و درون مایه های نوینی است که نظام ارزشی کهنه و فرسوده را به هم زده است . آزادی یکی از مضـامینی اسـت کـه شـاعر در اشـعار خـود بسـیار بـه آن پرداخته و از آن به عنوان «شاهد زیبا» یاد می کند که حاضـر اسـت بـرای بـه دست آوردنش ، از جان خود بگذرد. فرخی به تمام معنا یک آزادی خواه است که پیشرفت و آبـادانی جامعـه را در گرو آزادی می داند و از سر دلسوزی و عشق شدید خود بـه مملکـت ، همـة افـراد جامعـه را بـه جانبـازی در راه آزادی تشـویق مـی کنـد، امـا وی خواستار آزادی از دست تمام کسانی است که مانع اسـتقرار آزادی هسـتند. فرخی از مصـادیق آزادی سیاسـی و اجتمـاعی همچـون آزادی قلـم ، آزادی بیان و آزادی مطبوعات در شعر خود سخن می گوید و وجـود آنهـا را بـرای دموکراتیزه کردن جامعه حتمی و ضروری مـی دانـد. وی در راه رسـیدن بـه آزادی با استبداد، ارتجاع و استعمار سرمایه دار نبرد می کند. در این پژوهش سعی بر این است کـه ابعـاد آزادیخـواهی شـاعر تبیـین شـده و اندیشـة وی دربارة آن مشخص گردد.
خلاصه ماشینی:
فرخي از مصاديق آزادي سياسي و اجتماعي درشعر خود سخن گفته اسـت و وجـود چنين آزادي هايي را براي دموکراتيزه کردن جامعه حتمي و ضروري دانسته است .
اين شاعر برجسته چنان از بهبود دردهاي جامعه و قوانين آن دچار يأس و نااميدي مي شود که دست به انتحـار مـي زنـد تـا در مجلـس روحانيـان آخرت اين آزادي ها را به دست آورده و از چنگ خفقان و ظلم و ستم آزاد شود : تا قلـم نگـرددآزاد،از قلـم نمـي کـنم يـاد گر قلم شود ز بيداد، همچو خامـه هـر دو دسـتم گر زنـم دم از حقـايق ،بـر مصـالح خلايـق شحنه مي کشد که رندم، شرطه مي کشد که مسـتم (ديوان ،١٦٧) يا مـــي روم در مجلـــس روحانيـــان آخـــرت وندر آنجـا بـي کتـک طـرح قـوانين مـي کـنم نامــه حقگــوئي طوفــان را بــه آزادي مــدام منتشر بـي زحمـت توقيـف و تـوهين مـي کـنم (ديوان ،١٨٦) با توجه به اين که آزادي هاي سياسي و اجتماعي هم جنبه فردي دارد و هـم جنبـة اجتماعي ، آيا صرف بيان مسائل مربـوط بـه آزادي ، تنهـا در جهـت زمينـه سـازي بـراي رسيدن به حقوق اساسي خود بوده و مطالب عنوان شده در حوزة رفتارهاي فردي است ؟ يا برعکس شاعر به بعد اجتماعي آن نظر داشـته و مسـائل مربـوط بـه حـوزة رفتارهـاي اجتماعي است ؟ با يک نگاه اجمالي به زندگي شـاعر کـه بسـيار پـرتلاطم و آميختـه بـه شکنجه ها و زنداني شدن و ترک مؤطن مألوف ، مي باشد؛ به راحتي در مي يابيم که فرخي به آزادي به صرف حقوق فردي مخصوص خود نمي نگريست .