چکیده:
دو کشور ایران و گرجستان از دیر باز (از زمان ساسانیان تا دورة قاجـار) با یکدیگر ارتباط سیاسی و اجتماعی و به ویژه ادبی و فرهنگی داشته و ملت گرجستان با فرهنگ و ادبیات غنی ایران زمین کاملا آشنا بوده اسـت . بـرای اثبات این سخن می توان به یکی از شاعران گرجی زبان، شوتاروستا ولـی در منظومة پلنگینه پوش اشاره کرد، وی در سـرایش ایـن اثـر از شـاعرانی مثـل فردوسی ، فخرالدین اسعد گرگـانی و نظـامی الهـام گرفتـه بـه گونـه ای کـه می توان گفت این اثر چه از لحاظ زبان و چه از نظر محتوای داسـتان، تحـت تاثیر داستان پردازی ایرانی همچون شاهنامة فردوسی ، منظومة ویس و رامین و آثار نظامی قرار گرفته است . بسیاری از گرجیانی که از دورة صفویه و قاجاریه از سرزمین گرجسـتان به ایران کوچانده شدند، تحت تـاثیر فرهنـگ و زبـان فارسـی قـرار گرفتـه ، ذوق شعری خود را در زبان شیرین فارسی به زیور طبع آراستند. از شـاعران گرجی که در دورة صفویه شعر پارسی سـرودهانـد، مـی تـوان بـه اشخاصـی همچون: سروش گرجی ، کوکبی گرجی ، کیخسرو گرجسـتانی و در عصـر قاجاریه به : اختر گرجی ، طالـب گرجـی ، میـرزا عبـدالله گرجـی ، و یوسـف گرجی اشاره کرد که در این مقاله ، به این موضوعات پرداخته می شود.
خلاصه ماشینی:
پرسش تحقيق در اين تحقيق اين پرسش مطرح است که : آيا شعراي گرجي پارسي گـو در عصـر صـفويان فعاليـت هنـري و شـعري بيشـتري داشته اند يا خير ؟ شعراي گرجي پارسي گوي دورة صفوي گرجي هايي که در عصر صفويه بويژه در دورة شاه عباس اول از گرجستان بـه ايـران آمدند، در مناطق مختلفـي سـاکن شـدند، آنـان در ابتـداي ورودشـان بـه همـان زبـان گرجي هاي گرجستان تکلم مي کردند و داراي آداب و رسوم و فرهنگ خاص خود بودند، به مرور زمان به دين اسلام گرويده ، رفته رفته زبان فارسي بر زبان گرجي که آنها بـدان سخن مي گفتند غلبه يافت و در حال حاضر بيشتر گرجي تباران ايران – به جز گرجيان فريدون شهر اصفهان – به گويش اهالي منطقة محل زيست خود سخن مي گوينـد و بـا فرهنگ ايران و زبان و ادبيات فارسي آشنايي کامل دارند.
اشعار سروش که در قالب مثنوي سروده شده و در بحر متقـارب اسـت ، ِ يادآور بوستان سعدي است ، شاعر در بخشي از اشعارش سخن نغز خود را به گل ياسمن مانند کرده و آن گاه با برقراري تناسب معنوي بين کلمات ياسمن ، گلستان و چمـن و بـا استفاده از آراية تکرير گلستان گلستان ، و چمن در چمن شعر را هنري تر ساخته است .
با اين وجود آشنا شدن با فرهنگ ايران و شعر و ادبيات غني فارسي ، گرجي ها را نيز همانند ديگر ملت هاي صاحب ذوق و فرهنگ دوست مجذوب خود نمـود تـا جـايي کـه ديوان هاي شاعران پارسي گوي را به زبان خود ترجمه مي کردند؛ از آن ميان مي توان بـه شاهنامة حکيم ابوالقاسم فردوسي توسي اشاره کرد که ترجمـه هـاي متعـددي از آن بـه زبان گرجي صورت گرفته و تحقيقات بسياري دربارة شاهنامه انجام شده است .