چکیده:
اخلاق در تعریف سنتی ، ملکات نفسانی دانسته مـی شـود کـه سـبب صـدور فعـل «بـدون رویت » یعنی بدون نیاز به فکر، سنجش و درنگ می شود. قید «بی رویت » این پنـدار را بـه میان می آورد که رفتار اخلاقـی ، امـر اختیـاری و سـنجیده نیسـت . در حـالی کـه براسـاس آموزه های اسلام و نیز براساس دیدگاه متفکران مسلمان و مغرب زمین ، سنجش و تفکـر، مقوم فعل اخلاقی تلقی می شود. بررسی شبهه تعارض میان قید «بی رویت » و ابتنـاء رفتـار اخلاقی بر تفکر و رفع آن بر اساس الگوی چهارمولفه ای مساله نوشتار حاضر است که بـا روش تحلیلی - منطقی به آن پرداخته شده است . دراین پژوهش با توجه به الگـوی چهـار /
خلاصه ماشینی:
"/ مقدمه غالب حکمای مسلمان اخلاق را جمع خلق می دانند و آن را چنین تعریف می کنند: «خلق ملکه ای بود نفس را مقتضی سهولت صدور فعلی از او بی احتیاج به فکر و رویتی » (طوسی ، ١٣٦٠، ص١٠١؛ ارموی ، ١٣٥١، ص١٧١؛ دوانی ، ١٣٠٢، ص١٨؛ آملی ، ١٣٧٩، ج ٢، ص٣٥٩؛ فیض کاشانی ، ١٣٦٢، ص٩) قید «بی رویت » که به معنای بدون فکر و اندیشه و تأمل و درنگ دانسته مـی شـود، در این تعریف ، این پندار را به میـان مـی آورد کـه رفتـار اخلاقـی امـر اختیـاری و سـنجیده نیست ؛ یعنی با انتساب اخلاق به رفتارهای اختیاری و آگاهانه ، ظاهرا تعارض دارد؛ چـون از نظر غالب اندیشمندان اعم از متفکران مسلمان و دانشـمندان مغـرب زمـین (محمـد بـن زکریای رازی ، ملاصدرا، بلاسی ، مارکووا،...
حل شبهه تعارض از طریق تمایز رفتارها پیش و پس از رسوخ ملکه رفع شبهه از طریق تمایز نهادن میان رفتارهـا بـر اسـاس رسـوخ ملکـه ، راه حلـی نـاموفق است ؛ در تحلیل فیلسوفان مسلمان ، خلق وخوی ، صفت نفسـانی اسـت کـه در اثـر تکـرار افعال حاصل می شود و پس از تثبیت ، خود منشأ رفتـار بـه صـورت غالـب ، آسـان ، بـدون درنگ و سنجش و تأمل (بی رویت ) می گردد (طوسی ، ١٣٦٠: ص ١٠١) «همان که انسان را به انجام کارهایی وا مـی دارد بـی آنکـه نیـازی بـه تفکـر و اندیشـه داشـته باشـد» (ابـن مسکویه ، ١٣٨٤: ص٥١) ممکن است در گام اول چنین به نظر برسد که تأکیـد بـر مسـأله 1 ."