چکیده:
از نظر رهبران روسیه ، حوزه نفوذ سنتی اتحاد جماهیر شوروی به ویژه آسیای مرکزی و قفقاز نخستین سنگر پدافندی برای پاسداری از امنیت ملی روسیه است و رفتار مسکو بر سیاق دوران روسیه تزاری و شوروی سابق ، باید به دنبال اعمال سلطه بر این منطقه باشد. با این وجود، روسیه در طول دو دهه اخیر، رویکردهای مختلفی در قبال آسیای مرکزی و قفقاز در پیش گرفته است که در نگاه اول ممکن است تداعی کننده سردرگمی سران کاخ کرملین باشد، اما با بررسی دقیق علت اتخاذ چنین رویه ای، میتوان دریافت که این رویکردها صرفا تاکتیکی و به منظور تحقق راهبرد کلان روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز بودهاند. روندهای موجود، بیانگر آن است که هیات حاکمه روسیه با تدوین راهبرد بلند مدت این کشور، همواره به دنبال آن بودهاند که روسیه را به عنوان یک امپراطور نفتی و بازیگری که با ارتقای جایگاه خود، قادر به ایفای نقشی ژئوپلیتیکی و کلیدی در عرصه انرژی است ، مطرح کنند و از منابع انرژی روسیه و نیز انحصار خطوط لوله انتقال انرژی به عنوان ابزاری سیاسی و اقتصادی جهت تامین منافع ژئوپلیتیکی این کشور در منطقه اوراسیا و به ویژه در روابط با اتحادیه اروپا بهرهبرداری کنند. در این تحقیق به دنبال پاسخ به این سال هستیم که روسیه برای رسیدن به اهدافش در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز بعد از جنگ سرد با چه موانعی رو به رو میباشد. به نظر میرسد از جمله موانع روسیه برای رسیدن به اهدافش اول جنگ های قومی – فرهنگی در منطقه قفقاز و بعد از آن حضور قدرتهای فرامنطقه ای در این منطقه میباشد که در این پژوهش به بررسی آن میپردازیم .
خلاصه ماشینی:
"انرژی، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز: روسیه به عنوان بزرگترین تولیدکننده گاز و دومین تولیدکننده نفت در جهان، از جمله کنشگران نافذی است که نقش و اهمیت انرژی حوزه آسیای مرکزی و دریای خزر را به خوبی دریافته است ، و با درک این مطلب که اقتصادهای بزرگ صنعتی جهان و از جمله چین ، ژاپن و اتحادیه اروپا بسیار به منابع انرژی روسیه و دریای خزر وابسته هستد و تلاش میکنند تا با سرمایه گذاری بلند مدت در بخش های بالا دستی و پایین دستی صنایع نفت و گاز کشورهای منطقه ، افزایش ظرفیت تولید و بهرهگیری از ذخایر فراوان انرژی هیدروکربنی و نیز سلطه بر شاهراههای خطوط انتقال انرژی کشورهای منطقه ، از منابع انرژی حوزه دریای خزر به عنوان ابزاری برای افزایش ثروت ملی و نیز پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود بهرهبرداری مطلوب را به عمل آورند ( ,٢٠٠٦ ,vanderLinde &Correlge ٥٣٣ p).
در مورد کشوری همچون روسیه ، باید افزود هر چند این کشور از سال ٢٠٠١ به شکلی جدی تلاش کرد تا با تکمیل ٧٢٠ کیلومتر خط لوله انتقال انرژی، بخش عمدهای از صادرات انرژی کشورهای آسیای مرکزی را از مسیر روسیه انتقال دهد؛ اما دیری نپایید که زیر فشار آمریکا و با هدف مقابله با نفوذ و سلطه فزاینده این کشور بر منابع انرژی منطقه و نیز مهار هر چه بیشتر ایران، در سال ٢٠٠٥ خط لوله ١٧٠٠ کیلومتری باکو – تفلیس – جیحان ١، جهت انتقال بخشی از انرژی کشورهای ترکمنستان و قزاقستان از شرق دریای خزر به مقصد بازارهای هدف در اروپا، از مسیر باکوی آذربایجان به تفلیس و جیحان ترکیه ، با صرف هزینه ای حدود ٤ میلیارد دلار، تکمیل و با انتقال روزانه ١ میلیون بشکه نفت از منطقه دریای خزر به دریای مدیترانه ، مورد بهره برداری قرار 1."