چکیده:
پس از فروپاشی حکومت ایلخانان مغول در ایران، جنبشهایی پدید آمد که به عنوان واکنش اجتماعی ـ مذهبی در برابر شرایط پیش آمده با رویکرد شیعی ـ صوفی و گرایش به مهدویت و انتظار یا ادعای ظهور منجی موعود وارد منازعات سیاسی شد.مقالة حاضر در صدد فهم مبانی تاریخی چگونگی تحوّل خانقاه صفوی از یک طریقت صوفیانه به یک نهضت مذهبی منجیگرایانه برآمده است. محقق با بررسی و تحلیل منابع و مآخذ، تلاش کرده است نشان دهد عامل اندیشة مذهبی (منجیگرایی) و رفتار سیاسی وابسته به آن، نقشی مهم و بیبدیل در تحوّل مورد نظر ـ بهویژه از زمان تصدّی منصب شیخ یا پیرطریقت صفوی توسط جنید ـ ایفا کرده است.
خلاصه ماشینی:
"با در نظر گرفتن سیاست پیشین رهبران طریقت صفوی (پیش از جنید) مبنی بر پرهیز از مداخلة آشکار و مستقیم در امور سیاسی، چگونگی تحول ایجاد شده در سال 851 ق مبنی بر خروج شیخ جنید از خانقاه صفوی در اردبیل، حرکت وی به سوی آناتولی و سوریه، تغییر عنوان وی از «شیخ» به «سلطان»، تبدیل آموزة عبادت فردی در خانقاه به جهاد و غزا در میدان نبرد و پیوند سیاسی جنید با خاندان آق قویونلو به عنوان موضوع اصلی این پژوهش قلمداد میشود و بدینروی، مدعای اصلی در پاسخ به پرسش مورد نظر چنین است: شکلگیری و تقویت روزافزون عامل اندیشة مذهبی (منجیگرایی)، که منادی آن جنبشهای اجتماعی ـ مذهبی معاصرصفویان بود و رفتار سیاسی وابسته به آن، از علل محوری تحول در طریقت صفوی به شمار میرود.
(مزاوی، 1368، ص204-206) وی تحول ایجاد شده در زمان جنید را تحولی ناگهانی و غریب در طریقت صفوی میداند و این دقیقا همان نقطة اختلاف نظر نویسندة کتاب با این پژوهش است؛ چراکه ما فعالیتهای تبلیغی، سیاسی و نظامی جنید را نقطة عطفی مهم در این تحول میدانیم؛ اما ـ چنانچه شرح آن خواهد آمد ـ این تحول به تدریج، از زمان خود شیخ صفیالدین، مؤسس طریقت صفوی، آغاز شد و با تحول اقتصادی (در زمان صدرالدین) و توسعة تشکیلاتی و اعلام تغییر مذهب از سنی شافعی به شیعة اثناعشری (در عهد ارشاد خواجه علی) تداوم یافت تا به جنید رسید.
در تکمیل نظریات یاد شده، مقالة حاضر بر این عقیده است که در زمان جنید، فضای سیاسی و فکری جامعه به سمت شکلگیری و تقویت هرچه بیشتر عامل اندیشة مذهبی (منجیگرایی) پیش میرفت و برایند تحولات و جریان حاصل از فعالیتهای تبلیغی و اجتماعی جنبشهای منجیگرایانه زمینه را برای تحول مورد نظر در طریقت صفوی فراهم آورد."