چکیده:
رابطه ذات و صفات الهی ، یکی از مهم ترین مباحث کلامی ، فلسفی و عرفانی است که درباره آن ، نظریات گوناگونی ارائه شده است . ابن میثم ، متکلم ، فیلسوف و عارف شاخص قرن هفتم ، در بین نظریات ارائه شده ، نظریه عینیت صفات با ذات را پذیرفته است ، اما در تبیین فلسفه توصیف خداوند و وجود صفات او، اعتباری بودن اوصاف الهی را مطرح می کند که به نظر می رسد نه تنها با نظریه عینیت ، تناقضی ندارد، بلکه تبیین دقیقی از همان نظریه است . ابن میثم ، با الهام از بیان امیرالمومنین ع درباره نفی صفات ، توصیف خداوند با این اوصاف اعتباری را از مراتب آغازین معرفت حق می شمارد و کمال اخلاص در معرفت را که غایت سیر عارف است ، در نفی صفات از خداوند و لحاظ ذات او بدون در نظر گرفتن چیز دیگر، می داند.
خلاصه ماشینی:
"در پاسخ گفته می شود: در گزاره هایی که ذکر شد، صفات و ذات به معنای مستقل از هم استعمال شده اند و این چنین نیست که ما آن ها را به معنای «صفات زاید بر ذات » یا «ذات زاید بر صفات » اخذ کرده باشیم ، بلکه معنای زیادت ، به سبب انتزاع دو مفهوم مختلف از یک وجود بسیط ، در ذات آن دو لفظ است ؛ یعنی چون دو مفهوم ، مختلفند، پس هر یک در مفهوم ، زاید بر دیگری است ؛ پس اگر هر یک را مستقلا به وجود نسبت دهیم ، در حقیقت وجود زاید بر دیگری را برای آن اثبات کرده ایم ؛ به همین دلیل است که حضرت علی ع وقتی «نفی صفات از وجود خداوند» را مطرح می کند، علت آن را این چنین بیان می کند: «لشهادة کل صفة أنها غیر الموصوف و شهادة کل موصوف أنه غیر الصفة » (رضی ، ١٤١٤ق : ٣٩)؛ یعنی هر صفتی که موجود باشد ـ چه در ذهن و چه در عالم خارج ـ گواهی می دهد که غیر از موصوف است و هم چنین است درباره موصوف ."