چکیده:
نگاه ادیان و مکاتب مختلف در مورد «آخرالزمان » و «منجی »، شباهت ها و تفاوتهایی دارد. صاحب نظران هریک از مذاهب نیز با استناد به منابع پذیرفته شده در مکتب خویش ، به تبیین دیدگاه دینی در این زمینه می پردازند و گاه در موارد اختلافی ، گریـزی تخطئـه وار بـه نگـاه مذاهب دیگر در زمینه نجات در آخرالزمان می زنند. در سال های اخیر، جریانی فکری درمیان گروهی از پیروان مسیحیت پروتستان شکل گرفته که درصدد اثبات تعارض شدید نگاه اسلام و مسیحیت در مورد حوادث آخرالزمان و ظهور منجی است . از جمله سردمداران این دیدگاه «جوئل ریچاردسون» است که با طرح نظریه «ضدمسیح اسلامی » شکل علمی و مستدلی بـه این تعارض داده و نظریه وی به طور گستردهای مورد استقبال برخی دین مداران مسیحیت قرار گرفته است . این نوشتار، در گام اول به بررسی سابقه فکری ریچاردسون و زمینه های طرح و تقویت نظریه وی پرداخته و استنادات او به منابع دینی مسیحیت و اسلام و نیز ادعاهای او را بررسی و ارزیابی کرده است . طرح اشکالات روشی و محتوایی سخنان ریچاردسـون، ذکـر وجوه مثبت و منفی تحقیقات او و نیز راستی آزمایی و نقد دروندینی و بروندینی آرای وی، به ویژه نظریه ضدمسیح اسلامی ، از دیگر مباحث طرح شده در این مقاله است . روش تحقیقی این نوشتار، کتابخانه ای ـ نرمافزاری بوده و با نگاه توصیفی ـ تحلیلی نگاشته شده است .
There are differences and similarities between the views of various religions and schools in regard with the “End Times” and the “Savior”. The scholars of each religion with the reference to all accepted sources in their own religion try to explain the religious views in this regard، and sometimes in the cases of dispute، they look at the other religions in relation to the salvation at the end of the time with a faultfinding proscription. In recent years، a flow of thought is formed amongst a group of Protestant Christians، which tries to prove a severe conflict between Islam and Christianity with regard to the event of the apocalypse and the appearance of the Savior. Among the leaders of this view is “Joel Richardson”، who has given a reasonable shape to this conflict by presenting his theory of “Islamic Antichrist” and his theory is widely welcome by some religious Christians. This article for the first step reviews Richardson’s thought background and the scenes behind the proposal and consolidation of his theory، assesses and evaluates his references to the religious sources of Christianity and Islam and his claims in this regard. Among the other subjects raised in this article are presenting the methodological and substantive faults of Richardson’s remarks، mentioning the positive and negative aspects of his research and verifying and inter-and-outer religiously criticizing his opinions specially his theory of Islamic Antichrist. The method used in this article is library-software and is written with a descriptive-analytic approach.
خلاصه ماشینی:
"/ معرفی اجمالی شخصیت و آثار ریچاردسون نام دقیق »جوئل ریچاردسون« مشخص نیست ؛ چنانکه خود وی در نامه ای سرگشاده که در سپتامبر ٢٠٠٦ به آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق ایران نوشته ١؛ اذعـان کـرده کـه این نام مستعار بوده و به دلیل ترس از عکـس العمـل مسـلمانان بـه وی و خـانوادهاش، مجبور شده اصل و نسب خود را مخفی نگاه دارد!٢ این شخص که از نظر عقیدتی خود را صهیونیسم مسیحی معرفی می کند٣؛ اطلاعات نسبتا خـوبی از مفـاهیم و مـذاهب اسـلامی ، آیات قرآن و احادیث ، به ویژه در موضوع آخرالزمان و موارد مرتبط با آن دارد و این مطلـب بـا نگاهی مختصر به کتاب ها و مقالات وی قابل مشاهده است .
همچنین ، ریچاردسـون از جملـه مسـیحیان پروتسـتانی محسوب می شود که شدیدا به تقارب زمـانی آخرالزمـان و ظهـور علائـم آن ـ- بـا توجـه بـه تفسیری که از آیات کتاب مقدس در این زمینه دارد- معتقد است ؛ در حالی که در مقابل ایـن دیدگاه، تعداد کثیری از علمای مسیحیت قرار گرفته و به نقد شدید این تفکر برخاسته اند کـه بررسی این موضوع نیز خارج از هدف این مقاله اسـت .
نقد دیدگاههای وی در مورد نگاه اسلام به آخرالزمان در مورد دیدگاه اسـلام در مـورد جایگـاه و کـارکرد حضـرت عیسـی بـن مـریم ع در آخرالزمان و نیز شخصیت دجال، نکات زیر قابل تذکر است : ٢ـ١ با تمام اعتقادی که به تمام ادیان الاهی داریم ؛ از جمله آن که همگی در زمان خود بر حق بوده اند؛ مطابق نظر مسلمانان، با ظهور و بعثت پیامبر اکرمص باید بقیه ادیان در دو بخش اعتقاد و عمل کنار گذاشته شده و دین اسلام بـه عنـوان آخـرین و کامـل تـرین دیـن پذیرفته شود (بقره : ٥ و ٢٨٤)."