چکیده:
در کتب ملل و نحل و دیگر منابع
کلامی و تاریخی، معتزله، یا حداقل جمعی از
بزرگانشان، را به نفی اعجاز قرآن متهم
کردهاند و گفتهاند که اینان قرآن را معجزه
نبوت پیامبر خاتم نمیدانند. این مقاله بر آن
است تا این دیدگاه رایج را با استناد به
شواهد و قراین موجود در منابع مختلف در
بوته نقد قرار دهد؛ با این امید که بتواند در
شناخت معتزله، این جریان سترگ فکری،
افقهای جدیدی را بگشاید.
پیدایش جریان فکری معتزله به نیمه اول قرن دوم باز میگردد. این جریان فکری عقلگرا تا
قرن هفتم هجری ظهور داشته، و مطالب ارزنده بسیاری به جهان اسلام ارائه نموده، که اغلب
آنها بر اثر تعصبات مذهبی و فرقهای از بین رفتهاند.
خلاصه ماشینی:
"شگفت این است که ابوبکر باقلانی در اعجاز القرآن خود به نظام تاخته که چرا قائل به صرفه است؛ حال آن که میدانسته همشاگردی او در درس ابوالحسن باهلی، یعنی ابواسحاق اسفراینی، قائل به صرفه است، ولی در باره او هیچ سخنی نمیگوید.
دکتر مهدی محقق نیز در پاورقی بر اوائل المقالات در باره استاد توفیق الفکیکی میگوید: استاد توفیق مقاله قیم و خوبی در رسالةالاسلام در باب اعجاز قرآن آورده است؛ حال آن که استاد توفیق امانتدار خوبی برای شیخ مفید و سید مرتضی و خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی نیست، و نظرات آنها را در باب صرفه نیاورده، ولی نظراتشان را در باب فصاحت و بلاغت آورده است.
ز: ابن مرتضی در المنیة و الامل (ص 153) نقل میکند که بین جعفر بن یحیی برمکی و نظام در باره ارسطو بحثی درگرفت، و نظام به جعفر گفت: آیا میخواهی کتاب ارسطو را از اول تا آخرش برایت بخوانم؟ جعفر از این گفتار نظام تعجب کرد؛ در حالی که جعفربن یحیی در سال 187 به دست هارون الرشید به قتل رسیده است؛ یعنی زمانی که نظام دو ساله بوده، جعفر از دنیا رفته است.
ابوعلی جبائی:(1) اکنون هیچ کتابی از ابوعلی در دست نیست، ولی قاضی عبدالجبار در جای جای المغنی از کتب ابوعلی یاد کرده است؛ از جمله میگوید: شیخ ما، ابوعلی، قائل است که در کلام طویل و تألیف کثیر، از کسی که علوم را آموخته باشد، رفع تناقض و اختلاف بعید است، لذا قرآن نمیتواند از طرف کسی غیر از خدا، که عالم بنفسه است، باشد."