چکیده:
تنها مفهوم صحیح حق در دانش فلسفه ، حق شایستگی است . این مفهوم ، هم همة موارد حق را دربرمی گیرد و هم مانع اندراج غیرحق زیر عنوان حق می شود (جامع افراد و مـانع اغیـار اسـت ). مفهوم شایستگی ، از مقایسة انواع صاحبان حق مختار یا غیرمختـار بـا اهـداف مطلـوب واقعـی (غیرپنداری ) یا مقاصد حرکت طبیعی شان و با توجه به تناسب افعـالی کـه صـاحبان حـق را بـه هدف مطلوب یا مقصد حرکت می رساند، به دست می آید. عقل در برخی از موارد به طور مسـتقل قادر به شناسایی حقوق موجودات است ، ولی در بیشتر موارد باید برای شناسایی حقوق موجودات و راه هایی که آنها را به حقشان می رساند، از وحی کمک بگیرد.
In legal philosophy the concept of 'right' if perceived correctly means nothing but 'desert'. This concept of right is inclusive (including all instances of right) as well as exclusive (excluding anything that is not an instance of right). The concept of desert is derived from the comparison of right holders (whether on free choice or on compulsion basis) to their real desired objectives or the goals of their natural movements given the proportionality of the actions that help rights holders reach their goals. In certain cases، reason can independently know about the rights of creatures but in most cases it must rely on revelation in order to know about the rights of creatures.
خلاصه ماشینی:
"ناگفته پیداست که عقل بشر در همة موارد قادر نیست همة حقـوق فـاعلان مختـار را کشف کند، بلکه فقط در برخی موارد توانایی کشف حق های موجودات مختار را به شرح زیر دارد: اگر عقل انسان بتواند اولا ارزشمندی هدفی خاص و در نتیجـه ، مطلوبیـت واقعـی آن هدف را برای فاعل مختار کشـف کنـد و ثانیـا راه رسـیدن بـه آن هـدف مطلـوب را در انجام دادن یا ترک عملی خاص بیابد، آنگاه می تواند آن هدف مطلوب و ارزشمند و همـة مقدمات رسیدن به آن ، از جمله انجام دادن یا ترک آن عمل را حق صاحب حق بداند.
بنابراین ، برای اینکـه انسـان سالک به مقام انسان کامل برسد، یعنی به مقامی برسد کـه آن مقـام ، علـت آفـرینش او از سوی خدای آفریننده معرفی شده است ، عقل حکم می کند که انسان باید بتواند مـدتی در این دنیا زیست کند و با انجام دادن افعالی متناسب با صعود به آن مقام والا، خود را در آن راستا به سوی آن مقام حرکت دهد.
اگر بتـوانیم نهایت حرکت طبیعی همة موجودات مادی را بشناسیم ، به خوبی می توانیم حق های طبیعی هر یک از آنها را به روش زیر شناسایی کنیم : عقل ، موجود غیرمختار را با مقصد حرکت طبیعی و تکوینی اش می سنجد که در طرح کلی جهان از طرف خداوند متعال برای آن موجود ترسیم شده است ، و میان آن موجود و غایت حرکت جوهری اش تناسب می بیند؛ یعنی مـی فهمـد کـه آن موجـود مـی توانـد در صورت وجود مقتضی و عدم مانع به آن مقصد نایل شود."