چکیده:
دیو واژه ای است ابهام آمیز در بودن یا نبودن، در شکل ظاهر و شمای ذهنی و نقش آفرینی مثبت یا منفی که در فرهنگ فارسی تعابیر گوناگونی برای آن بیان شده است. تقابل نیروهای خیر و شر، تقسیم جهان به دو پهنه نور و تاریکی و عقیده به ستیز دائمی میان پدیده های اهورایی و اهریمنی، باوری رایج در میان تمام اقوام و ملت هاست؛ پیکاری که تا جهان برپاست، ادامه دارد و پیروزی نهایی در آن با جبهه نور است. رد پای چنین باوری را در اسطوره ها، ادیان و حتی تفکرات دنیای جدید نیز می توان دید. در فرهنگ عامه و متون ادبی اعم از آثار منظوم و منثور ایران این موجود، با کارکردهای گوناگون مجال بروز و ظهور و نقش آفرین پیدا کرده است. مقاله ی حاضر با هدف جستجوی جایگاه دیو و کارکردهای آن در فرهنگ ایران با تاکید بر بازنمودهای این واژه در فرهنگ خراسان جنوبی تدوین شده است. بررسی های این نوشتار نشانگر شباهت های نگرشی مردم خراسان جنوبی با سایر نقاط ایران زمین است. این مقاله هم چنین نشان می دهد که مردم این خطه توانسته اند در پرتو تدبیر، تعلل و مدارا دیوها را به خدمت گرفته و از آثار منفی و آسیب های آن ها مصون بمانند.
Demon is an ambiguous word in its existence or not existence، in its intellectual or portrait appearance and in its negative or positive impression، which in Persian culture various interpretations has been assigned to it. The opposition of good and evil forces، world division in two pols of brightness and darkness and the convection in permanent conflict between satanic and demonic phenomenon is a prevalent credence among all peoples and nations; a campaign which continues whenever the universe is working and the ultimate winning belongs to the brightness front. The vestige of such belief can be seen in legends، religions and also in modern world reflections. In public culture and literary texts concerning all poetic and prosaic works of Iran، this creature with different functions has founded its visibility with the opportunity to manifest، appear and exist. The present article has accomplished with the aim of researching the station of demon and its functions in Iran’s culture with an emphasis on the expressions of this word in the culture of South Khorasan people. The investigations of this paper indicate the perceptional resemblances of South Khorasan people with the other people from the other parts of Iran. Also this article shows that the people of this territory empowered with the light of prudence، procrastination and compromise to take into service the demons and to be immunized from their negative effects and damages.
خلاصه ماشینی:
"و بالاخره غلامح ن یس یوسفی (١٣٨٢: ٢٤) به ت ع ب دید عارفانه اش در "دیوان م رعفت " از دیو تعابیر م دعت دی دارد که چهار نمونه ی آن به شرح زیر است : الف ) دیو مقابل انسان و رفتارش بر خلاف انسانیت است و بنابراین باید از او به خدا پناه برد: رخت دل از م ک ل تن سوی خدا باید ک دیش ز زمین خود را به عرش ک ربیا باید ک یشد تا که دیو آز بر ت ت ـخ س ـمیل ان ت ـیک ه زد موران زحمت برگ و نوا ابید ک یشد ب ) دیو م اعدل هوی و هوس ، یا ن س ف اماره است که انسان را به سرگردانی و سرگرانی سوق می دهد: سر دیو هوا ن کش که ع رمی در امان باشی رآمیزی اگر با ن س ف خودسر، سرگران باشی (همان : ١٢٨) چه خوب شد، آفرین ستردن : پاک کردن ج ) دیو ن طق ه ی م اقبل م ک ل است و به این دلیل ح وضر این ها در یک جا امکان پذیر ن ت سی : کی در سرای س نیه ات فوج م ک ل رقصان شود ر سایه ی ایمان تو صد دیو اگر دارد ک یمن (همان : ١٤٢) د) دیو برابر آدم های بدکردار به مع ین عام کل ه م است که چون آزادانه جولان دهد، انسان ها امکان خودنمایی نخواهند داشت : دیوها از هر طرف در ش ره جولان می دهند دمی در ش ره دیوان در ح اصر افتاده است (همان : ٢١٥) دیو در افسانه ها و باورهای مردم بیرجند بر خلاف آن چه در مثال ها آوردیم ، در باورها و افسانه های مح یل بیرجند و خراسان جنوبی دیو، غول ، پری، جن ، گربه ی براق 1 انح اصرا نقش من یف ندارند، بل ه ک در شرایط ویژه مددکار انسان ها هس دنت و چنان چه آدمیزاد قبل از گرفتاری آدم خوبی باشد، به شکل های مخ ف لت به او کمک می کن د و حتی مشوق سایر دیوها برای این مساعدت می شوند."