خلاصه ماشینی:
هرچند وی دلیل خود را برای این کار بیان کرد اما مشکل پیش رو ترجمه اصطلاح جدید بود، به نحوی که بار معنایی مورد نظر فیخته را منتقل کند و این کار به هیچوجه ساده نبود.
نوشتار حاضر در صدد بررسی وضعیت ترجمه این اصطلاح از زمان ترجمه آن به انگلیسی و فارسی است، با طرح این پرسش که «آیا اساسا ترجمه این اصطلاح به زبانی دیگر بهعنوان نمونه انگلیسی یا فارسی به نحوی که بیانگر روح نظام فلسفی فیخته باشد ممکن است یا خیر؟» این پژوهش سعی دارد بررسی کند که آیا میتوان حتیالامکان به انتخاب معادل مناسبی در زبان فارسی برای این اصطلاح نزدیک شد.
بهعنوان نمونه داریوش آشوری در ترجمه مجلد هفتم تاریخ فلسفه کاپلستون (کاپلستون، ۱۳۷۵: ۴۵) و دکتر کریم مجتهدی در کتاب فلسفه در آلمان آن را به «نظریه علم» (مجتهدی، ۱۳۸۸،) برگرداندهاند، همچنین داریوش آشوری در مجلد هفتم تاریخ فلسفه کاپلستون آن را «نظریه دانش»۲ (کاپلستون، ۱۳۷۵: ۴۸) ترجمه کرده است؛ مرحوم محمدعلی فروغی در سیر حکمت در اروپا «تحقیق در علم» (فروغی، ۱۳۶۸) را برگزیده، مرحوم ابوالقاسم ذاکرزاده در کتاب ایدهآلیسم آلمانی، «دانش علم» (ذاکرزاده، ۱۳۸۷) را ترجیح داده است و مرحوم محمود عبادیان در مقاله چرخش پس از کانتی در فلسفه استعلایی آلمان، «آموزه دانش» (نامه مفید، ۱۳۷۵) را مناسب دانسته است.
فیخته در مقدمه خود بر نوشتاری با عنوان «Concerning the Concept of Wissenschaftslehre» «Wissenschaftslehre» را «science of science as such» معرفی میکند (Breazeale, 1993, I, 45) یعنی بنیانی است که تمامی علوم بر آن بنا شدهاند و «وظیفه آن تبیین بنیاد شناخت است...