چکیده:
با توجه تفسیرهایی که از دیدگاه اعتباریات علامه طباطبایی شده است هر خوانندهای با تفاسیر متعدد و برداشتهای مبهم روبروست. لذا در این مقاله بر اساس مبانی فلسفی اصالت وجود، تشکیکی بودن مراتب وجود و علم حضوری به واقعیات علامه و برداشتی نو از واقعگرایی ایشان در صدد ایضاح نظریه اعتباریات هستیم. در بررسیهای معرفت شناسی باید ملاحظه شود؛ دو قلمرو جدا از هم به نام واقعیات و ارزشها وجود دارد که بر مبنای دریافت حضوری انسان به خود و افعال خویش علم حضوری دارد و علم حضوری خطابردار و استدلالپذیر نیست پس انسان در مرتبه اول با حضور فعل اخلاقی در نزد خود واقعیت جملات اخلاقی را درک میکند. هنگام اخبار از این واقعیت چارهای ندارد تا تصور و تصدیقی از این حقیقت دریافتی خود در قالب موضوع و محمول یا مسندالیه و مسند به صورت علم حصولی بیان کند؛ در نهایت، واقعیت ارزش اخلاقی نوعی از ایجاد و خلق معانی است که انسان از نبود به عالم بود انشاء میکند. عدم توجه به احکام این دو قلمرو ادراکی و اصالت وجودی، تشکیک وجود نظام فلسفی علامه، هر تفسیری از دیدگاه ایشان غیر از ابهام چیزی برای خوانندگان در پی نخواهد داشت. بررسی مفاهیم اخلاقی، معیار صدق و کذب اخلاقی، انگیزش اخلاقی، معنای جملات اخلاقی از دیدگاه علامه مربوط به حوزه ادراک حصولی است.
According to various interpretations about conventional concepts from Allameh Tabatabaies viewpoint, every reader is faced by various interpretations and vague impressions. Based on the philosophical foundations of the existential principality, gradual state of the levels of existence, and knowledge by presence to the realities in Allamehs viewpoint and a new impression of his realism, the paper intends to clarify the theory of Etebariat. In the epistemological reviews, it should be noticed that there are two separate territories called realities and values. Based on the perception by presence, human has knowledge by presence to himself and his own actions and this knowledge is not mistakable and reasonable. Therefore, in the first stage, human will perceive the reality of the ethical sentences by presence of ethical actions to himself. When hearing this reality, he has no other options except stating an imagination and confirmation of this received reality of himself in the form of subject and container or subject and predicate in the form of an achievable science. Finally, the reality of ethical value is a kind of meaning creation being proposed to the world. Inattention to the commandments of these two perceptual and existential principality territories as well as gradation of Allamehs philosophical system will have nothing for the readers except vagueness. According to Allamehs viewpoint, analyzing the ethical concepts, the criterion for ethical truth and falsity, ethical motivations and the meanings of ethical sentences are related to the area of the acquired perception
خلاصه ماشینی:
(همان: 199) ادراکات و معانی اعتباری با واقعیات خود و در عالم مخصوص خود، نزد نفس موجودند که این یک نحو علم حضوری است؛ مثلا حقیقت عدالت، راستگویی، شجاعت و تقوا برای انسان روشن است؛ چون اصل این مفاهیم به حضور نزد نفس است پس آنها قابل شناخت هستند.
انواع اعتباریات خوب و بد، چه نوع وجودی دارند؟ آیا مثل صفات واقعی در فعل هستند ـ چنان که امتداد در جسم حضور دارد ـ یا به اصطلاح، اعتباراتی هستند که ذهن ما بر اساس دلایلی موجه، یعنی منشأ اعتبار حقیقی، آنها را در فعل مینگرد، بیآنکه وجود عینی داشته باشند؟ ابتدا به چند نکته مقدماتی پرداخته میشود: انسان با توجه به واقعیات موجود، قضایای حقیقی را میسازد و در بین یک سلسله قضایای حقیقی، یک قضیهای را در ذهن خود سامان میدهد و بر خود ملزم میکند: «من باید این کار را انجام دهم».
گرچه اعتباریت مفاهیم اخلاقی در گرو جعل و قرارداد است، این نشانهای برای روابط عینی ـ تکوینی و حقیقی میان افعال انسانی و نتایج مترتب بر آنها در نظر گرفته میشود و در حقیقت، آن روابط تکوینی و مصالح حقیقی، پشتوانه این مفاهیم تشریعی و قراردادی است؛ (همان: 183) اما قراردادگرایی، برخلاف اعتبارگرایی اخلاقی، با عینیت کاری ندارد.
(طباطبایی، بیتا الف: 288؛ همو، 1362: 129) در صورت امکان برقراری نسبت بین دو طرف با ترکیب ـ تحلیل دو نوع متکلمان اعراض نسبی را از امور اعتباری واقعی دانستهاند؛ به این معنا که در خارج، قابل رؤیت نیست؛ اما واقعیت دارد؛ مثل «ملکیت»، «زوجیت» و «فوقیت».