چکیده:
در این مقاله ، تلفیق در آرای هابرماس مورد بررسی قرار گرفته است . در اندیشه های فلسفی و اجتماعی هابرماس تلفیق نظری در سه موضع اتفاق میافتد: تلفیق میان ذهن و عین ، تلفیق میان عاملیت و ساختار و سرانجام تلفیق میان دو نوع دموکراسی مشورتی و قانونی. تلفیق عاملیت و ساختار در اندیشه هابرماس خود در دو سطح رخ میدهد: نخست تولید و بازتولید زیست جهان ، حوزه عمومی و جامعه مدنی از طریق کنش ارتباطی و دوم تلفیق میان زیست جهان و نظام . تلفیق در سطوح میان ذهن ، عین و عامل و ساختار از نوع تلفیق میان «زیست جهان ، حوزه عمومی و جامعه مدنی» دارای ویژگی تولید و بازتولید است ، در حالی که تلفیق در سطح «زیست جهان » و «نظام » و «دموکراسی مشورتی» و «دموکراسی قانونی» دارای خصلت کارکرد متقابل دو سوی تلفیق برای یکدیگر است . اندیشه تلفیقی هابرماس نقش پررنگ تری به عاملیت میدهد تا ساختار و همچنین خواهان افزایش نیروی بخش های غیررسمی جامعه در مقابل بخش های رسمی است . هابرماس در تمایز میان زیست جهان و نظام ، آنها را بیش ازحد جدا و متمایز میداند. با اینکه تمایز این دو بخش به لحاظ نظری برای فهم و تبیین ضروری به نظر میرسد، در جهان اجتماعی واقعی قرابت و مشابهت زیادی میان آنها دیده میشود.
خلاصه ماشینی:
"تأکید هابرماس بر عقلانیت و «کنش ارتباطی» اساسیترین گامی است که او در زمینه تدوین نظریات جدید در فلسفه و علوم اجتماعی معاصر برداشته است و میکوشد تا مفاهیم عاملیت و ساختار را در نظریه ای کلی و جامع ترکیب کرده و با پیوند زیست جهان خرد با نظام اجتماعی پهن دامنه تر به نوعی توافق دست یابد که این به نوبه خود به بازتولید زیست جهان از راه تقویت فرهنگ ، یکپارچگی جامعه و شکل گیری شخصیت منجر میشود.
هابرماس نظریه کنش و نظام خود را در دو سطح خرد و کلان مطرح میکند، سطح خرد را به ارتباط بین اعضا و اشخاص و تلاش آنها برای درک و تفاهم بیشتر (شامل زیست جهان ، حوزه عمومی و جامعه مدنی) و سطح کلان را نیز به نظام اجتماعی به عنوان نام عامی که سیستم ها در آن عمل میکنند (اقتصاد و دولت ) مرتبط میداند.
هابرماس به خرد ارتباطی، خواسته های کنشگران ، ارتباط آن با نظام های رسمی و قانونی، روابط متقابلی که این بخش ها با یکدیگر میتوانند داشته باشند و دیگر جنبه های زندگی اجتماعی توجه داشته است و سعی کرده تصویری جامع و دیالکتیک در مورد بخش هایی از جامعه که یا کمتر موردتوجه بوده است (مانند زیست جهان ) یا اینکه نقش کمتری در فرایندهای اجتماعی به آنها داده میشود (مانند حوزه عمومی و جامعه مدنی)، ارائه میدهد."