چکیده:
واگرایی میان دانش پژوهشی و تصمیم گیری یا سیاستگذاری و اجرای آنها در زمینه های مختلف کنش اجتماعی از جمله مسائل اصلی سیاست عمومی است که از یک سو، مباحث گسترده ای را برانگیخته و از سوی دیگر، این واگرایی علاوه بر ایجاد شکاف میان کنشگران اجتماعات گوناگون، موجب گسست عرصه عمل و دانش بشری شده است . اگر چه میتوان شاهد این گسست و واگرایی در عرصه جامعه جهانی بود، اما فاصله ها در کشورهای در حال توسعه به مراتب ژرف تر است . از این رو، در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن بررسی وضعیت سیاست پژوهی در کشور ایران، برای ایجاد و توسعه نهادی که به تعبیری لایه گمشده نظام تصمیم گیری در کشور است ، الگوهایی طراحی شود. روش پژوهش مطالعات اسنادی و کتابخانه ای در دو قلمرو ادبیات مربوط به سیاست عمومی و به ویژه سیاست پژوهی و تحلیل وضعیت تولید دانش پژوهشی در کشور ایران و نیز موردکاوی تجربه هایی بود که در واقع ، نوعی بهینه کاوی به شمار میرود. روایی ، یافته های نظری و سناریوهای پیشنهادی با استفاده از فن گروههای کانونی به تایید کارشناسان چیره دست دو حوزه شناختی سیاست عمومی و آموزش عالی رسید. بر پایه تحلیل وضعیت موجود سیاست پژوهی در کشور ایران ، ادبیات نظری و زیست تجربه های جهانی دو الگو برای ایجاد و راه اندازی موسسه ملی سیاست پژوهی آموزش عالی ارائه و نقاط ضعف و قوت آنها نیز برشمرده شد. در این الگوها بیشتر بر فرایندهای همکنشی این نهاد از یک سو، با نهادهای تولید و ترویج دانش در دو عرصه داخلی و بین المللی و از سوی دیگر، با کاربران اصلی دانش پژوهشی به مثابه یکی از اصلی ترین کاربران تولیدات مرکز ملی سیاست پژوهی پافشاری شده است .
خلاصه ماشینی:
"موارد زیر از جمله بایسته هایی است که در نظر گرفتن آنهـا بـه افزایش پویایی و کارایی چنین نهادی میانجامد: · مفهوم سازی سیاست پژوهی و ترویج آن در گستره نهاد آموزشعالی ایران ؛ · پیش بینی تمهیدات و سازکارهای لازم برای ایجاد انگیزه در پژوهشگران و تصمیم گیـران در افـزایش همکنشی و شکل گیری ارتباطات در میان آنها؛ · تأمین و تخصیص منابع مالی و زیرساختی مناسب برای ایجاد لایه نوین تصمیم ساز؛ · ایجاد امکان جذب نیروی انسانی توانمند بدون ملاحظات سیاست زده و جرگه سالار کنونی با رویکـرد میان رشته ای؛ · برانگیختن تقاضا برای دانش پژوهشی به منظور تصمیم گیری و سیاستگذاری از طریق : * ایجاد و افزایش آگاهی ذینفعان و دست اندرکاران؛ * ایجاد فضای اطمینان ؛ * افزایش شفافیت در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری؛ * تولید دانش مناسب متکی بر دادههای معتبر در تولید دانش پژوهشی؛ * ترغیب به افزایش همکنشی با نهادهای دانشگاهی برای سـوق دادن پژوهشـهای آکادمیـک ، بـه ویـژه پایاننامه ها و رساله های تحصیلات تکمیلی به سوی پژوهشهای مسئله محور؛ * ارائـه بـازخورد دوسـویه از نتـایج و پیامـدهای کاربسـت دانـش پژوهشـی در فراینـد تصـمیم گیـری و سیاستگذاری؛ · ایجاد انگیزه در طرف عرضه دانش پژوهشی از طریق : * کاربست یافته ها در فرایند تصمیم گیری و سیاستگذاری؛ * نظام پاداشدهی مناسب ؛ * ارائه بازخورد در خصوص یافته های پژوهشی ؛ * افزایش استقلال نهادی و امنیت شغلی پژوهشگران و سیاست پژوهان؛ * کاهش سوگیریهای سیاسی و سیاست زده ؛ * نرمش پذیری در ایجاد کارراهه های مناسب شغلی؛ *ا یجاد استانداردهای بنیانی برای جذب نیروی انسانی کارآمد؛ * ایجاد سازکارهای لازم برای پاسداری از آزادی علمی، چرخش آزاد اطلاعات و اطلاع رسانی."