چکیده:
کارنامه،شهرآشوب ، اشعار صنفی و شهرانگیز عناوینی هستند که در منابع بنا به بعضی همریشگیها و همانندیهایشان، به جای هم یا در کنار هم مورد اشاره قرار گرفتهاند. با اینهمه، این آثار آنقدر تفاوتهای ظریف و متنوع دارند که میتوان آنها را چهار گونة جداگانه به شمار آورد .البته از کارنامه با توجه به نمونههای بسیار اندک و گاه ناقص، کمتر میتوان یک گونة کامل را انتظار کشید؛چنانکه در عمل هم کارنامه سرانجام عرصه را به شهرآشوب سپرده است. همچنین است اشعار صنفی که در آن حرفهها با نگاه شاعرانه و پیشهور در مقام معشوق توصیف شده ؛ ولی بعدها در گونة شهرانگیز وارد شده و از صورت اشعار پراکنده ،بعضا به آثاری مبسوط و منسجم تبدیل شده است. شناخت ویژگیهای ظریف این انواع مستلزم دقت بسیار است و بواقع همین بیمبالاتی نسبت بدانهاست که باعث شده که از آغاز تا به امروز حتی از سوی اهل فن با یکدگر تخلیط شوند .با این همه باید گفت که در همان زمان شیوعشان هم، از سوی عموم ادبا و شعرا چندان معیارمند نبوده؛ خاصه آنکه در این میان، گرفتار بعضی از اشتباهات و یا ابداعات فردی هم شده ، تفنناتی که در پی خود جعل اصطلاح نیز به همراه داشته، و عناوینی چون عالمآشوب،جهانآشوب،دهرآشوب ،عالمکوب و امثال آنها گواه این ادعایند.تحقیق حاضر برای نخستین بار با اتکا به برخی معاییر گونهشناسی و نیز توسل به منابع اصلی، سعی در شناخت و بازنمود این گونههای ادبی همسنگ و نزدیک به یکدیگر دارد.
Karnameh, Shahrashub, jargon poems and Shahrangiz are the names which are mentioned interchangeably or beside each other in the sources due to some similarities and having the same roots. However, these works have so many delicate and variegated differences that can be considered as four separate genres. Of course, Karnameh can be less expected as a genre regarding the few and sometimes incomplete examples of it so that, practically, Karnameh is transformed into Shahrashub at last. The same is true about jargon poems in which the professions are described poetically and the craftsman is portrayed as the beloved but, later, they were entered into Shahrangiz genre and sometimes became extended and coherent works instead of scattered poems. Identifying the delicate features of these genres requires a lot of precision and, indeed, the inaccuracies have caused even the experts and scholars to confuse these genres until now. However, it should be mentioned that, even at the time of their currency, poets and literary figures considered these genres as not following any norm and convention; especially they were involved in some mistakes and individual innovations which produced several word plays and coinages such as Alamashub, Jahanashub, Dahrashub, Alamkub and the like. Using some taxonomic criteria and original sources, this research aims to identify and represent these equal and approximate genres for the first time.
خلاصه ماشینی:
درنگی بر چند گونة همسنگ: کارنامه، شهرآشوب، اشعار صنفی و شهرانگیز سعید شفیعیون استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان چکیده کارنامه، شهرآشوب، اشعار صنفی و شهرانگیز عنوانهایی هستند که در منابع، بنابه بعضی همریشگیها و همانندیهایشان، بهجای هم یا کنار یکدیگر بهکار رفتهاند؛ حال آنکه میان این آثار، بهقدری تفاوتهای ظریف و متنوع وجود دارد که میتوان آنها را چهار گونة جداگانه بهشمار آورد؛ البته از کارنامه با توجه به نمونههای بسیار اندک و گاه ناقص، کمتر میتوان یک گونة کامل را انتظار داشت؛ چنانکه درعمل هم کارنامه، سرانجام، عرصه را به شهرآشوب سپرد؛ همچنین است اشعار صنفی که در آنها، پیشهها با نگاهی شاعرانه و پیشهور در مقام معشوق توصیف شده است؛ ولی بعدها در گونة شهرانگیز وارد شده و از صورت اشعار پراکنده، گاهی به آثاری مبسوط و منسجم تبدیل شدهاند.
وی در پیشینة تحقیقیاش (همان، 8-9) آورده است: عموم محققان یا مانند گلچین معانی (1380: 23 و 25) و صفا (1378: 5/ 631-632) آن را نوعی شهرآشوب دانسته یا مانند محجوب (بیتا: 607) اساسا آن را نوع ادبی بهشمار نیاوردهاند؛ البته اگر قصد ابتدایی را از معیارهای اصلی گونة ادبی بدانیم (که همینطور هم هست)، باید بگوییم همچنان که محجوب نیز گفته، مثنوی مسعود سعد نه شهرآشوب است و نه کارنامه؛3 ولی همین مثنوی بعدها ظاهرا سرچشمة الهام گونة ادبی کارنامه و طبیعتا شهرآشوب شده و بر این اساس، نویسندة این سطور، با توجه به همین زمینة مشترک و دیگر ویژگیهای نزدیک به یکدیگر، آنها را در این مقاله، همراه شهرانگیز و اشعار صنفی، گونههای همسنگ خوانده است.