چکیده:
فعالیت راهزنان به دلیل ماهیت این گروه همواره در سایه ابهام باقیمانده است. در صورتی که ماهیت راهزنان هر چه بوده باشد، بهعنوان یکی از گروههایی که با فعالیتهای خود بخشهای تمدنی و اقتصادی و بهطورکلی امنیت جامعه و اقتدار حکمرانان را تحت تاثیر قرار میدادند، قابل بررسی و ملاحظه است. علاوه بر این روزگار حکمرانی مغولها بهویژه در اواخر دوره ایلخانی در ایران دوره ویژهای از جهت رشد و افزایش شمار گروههای راهزنی و شیوع مساله راهزنی محسوب میشود. از طرفی نیز مطالب اطلاعات متون تاریخنگاری تاریخ میانه ایران و اسلام از جهت توجه به این گروه بسیار اندک بوده و هرگونه تحقیق درباره راهزنان و سایر مباحث اجتماعی مرتبط با آنان مستلزم توجه به متون دیگری نظیر متون ادبی، عرفانی است. در این میان صفوهالصفا عنوان یکی از تالیفات مهم تذکرهای در دنیای تصوف در اواخر عهد ایلخانی، در لابلای مطالب خود اطلاعاتی در مورد وضعیت و تشکیلات درونی راهزنان در دسترس قرار میدهد که تاکنون مورد توجه شایسته محققان قرار نگرفته است. هدف این مقاله بررسی روایات متعدد صفوهالصفا درباره پدیده راهزنی و تحلیل آنها بهمنظور شناخت حیات و فعالیتهای تشکیلات راهزنان است.
خلاصه ماشینی:
هرچند اشاره و نکته بینی پطروشفسکی به جایگاه راهزنان به عنوان یک گروه اجتماعی و پیوند دادن این پدیده اجتماعی به یک موضوع سیاسی در ایران روزگار مغـول قابـل اعتنـا و ارزشمند است اما وی در تحلیل ها عمدتا به دو منبع تاریخ نگاری و مرتبط با حکومـت یعنـی جامع التواریخ و دستورالکاتب مستند کرده است و از آنجایی که هر دو اثر اخیر پدیده ای چون راهزنی را از دید حکومتی و سیاسی دیده و گزارش کرده اند، لاجرم چنین برداشت شـده کـه راهزنان تنها به عوامل حکومت مغول و مأموران حکومتی تعـرض کـرده و فرضـیه مـذکور یعنی تعریف پدیده راهزنی با عنوان «نهضت غیرمنظم خلق علیه مغولان » در نظـر تقویـت شده است .
برای نمونه رشیدالدین فضل الله به بهانه برجسته ساختن اصلاحات غازانی و نشان دادن اهمیت آن ها، بیان احوالات راهزنـان را نیز در متن روایات خود آورده است و البته ضمن بیان آن ها جزئیاتی از تشـکیلات ایشـان و نیز گروه های اجتماعی مرتبط با آن ها را نیز بیان میکند: «بر عالمیـان پوشـیده نیسـت کـه پیش ازین تطاول و استیلاء راه زنان و دزدان تا چه غایت بود و باآنکه انواع ایشان از مغول و تازیک و مرتد و کرد و لور و شول و شامی هرچه تمام تر بودند غلامان گریخته نیز با ایشـان میپیوستند و رنود و اوباش شهرها پیش ایشان میرفتند و بعضی روستائیان و اطراف نشینان با ایشان یکی میشـدند و قـلاوزی [راهنمـایی] مـیکردنـد و در تمامـت شـهرها جاسـوس داشتندی تا از عزیمت اصناف مردم ایشـان را خبـر کننـد و بعضـی دزدان کـه مـدت هـا راه میزدند و بآن کار شهرت مییافتند» (همدانی، ١٣٧٣: ج ٢، ١٤٥٢-١٤٥٣) چنانکه از فحوای مطالب اخیر برمی آید رشیدالدین در روزگار پیش از غازان بـه مـواردی اشاره میکند که موجب تقویت راهزنان میشده است .