چکیده:
حوزة پژوهشهای زبانی سنتی یا بلاغت، با حوزة مطالعات زبانشناختی معاصر دارای چنان ارتباط استواری است که از آن میتوان به بوطیقای ارتباط یاد کرد. این بوطیقای ارتباط در هر گونة ادبی، مقتضای حال متفاوتی با گونههای دیگر دارد. بلاغت زبان در مثنوی نیز بر پایة بوطیقای «ارتباط- ترغیب»ی شکل گرفته است که در یک سوی آن، «بافت متن» به چشم میخورد و در سوی دیگر، عواملی را میتوان یافت که توانش ارتباطی مثنوی بر مخاطب و واکنشهای پدید آمده را از جانب او درون موقعیت یا بافتی معین ارزیابی میکند. به این ترتیب، پنج نقش عمده در این چارچوب ارتباطی میتوان تشخیص داد که هریک در حوزة زبان عرفان ویژگیهایی دارد. این مقاله، در صدد است تا علاوه بر تبیین ساختار ارتباط- ترغیب در مثنوی، کارکردهای مرتبط با این الگو را تحلیل و جایگاه آن را در گونة تعلیمی متن مثنوی تشریح کند.
There is such a close and strong relationship between the classical linguistic research areas or rhetoric with modern linguistic researches that it can be referred to as the poetics of communication. This poetics of communication varies in regard of requirements of any kind of literary genre. Rhetorical language has been formed on a "communicative-persuasive" basis in Masnavi that the competence of the work to communicate with the audience and his reactions in a specific position or context can be assessed. So، five fundamental functions can be recognized in this communicative framework that each has its own dedicated features in mystical language. The present article is to explain the "communicative-persuasive" structure of Masnavi to analyze this pattern's related functions and their position in didactic genre of its text.
خلاصه ماشینی:
بلاغت زبـان در مثنـوی نیـز بـر پایـۀ بوطیقـای «ارتباط - ترغیب »ی شکل گرفته است که در یک سوی آن ، «بافت متن » بـه چشـم مـیخـورد و در سـوی دیگـر، عواملی را میتوان یافت که توانش ارتباطی مثنوی بر مخاطب و واکنش های پدید آمده را از جانب او درون موقعیت یا بافتی معین ارزیابی میکند.
٣- چارچوب «ارتباط - ترغیب » در مثنوی ساختار نظام تربیتی در عرفان که بر پایۀ تقویت دو بعد عملی و نظری شکل گرفته اسـت ، میطلبد که ساختار ارتباطی زبان را نیـز بـه گونـه ای سـامان دهـی کنـد کـه هـم علاقـۀ مخاطبان خود را به موضوع و پیام جهان شمول خود برانگیزد و هـم اینکـه بـا اسـتفاده از شیوة بیان و تفهیم مطالب ، رفتارها و نگرش های آن ها را تغییر دهـد و تـأثیراتی پایـدار را برایشان رقم زند.
سـپس ، مقتضیات چنین ارتباطی در زمینۀ زبان و جهان بینـی عرفـانی بیـان و کارکردهـای آن در قالب پنج نقش عمده ، شامل تعلیم و تربیت ، بیان گفت وگو، بیان ما فی الضمیر و تسـکین روح ، کارکرد معرفت شناختی و کارکرد هستیشناختی بازگو شد؛ بنابراین ، سـؤال تحقیـق ، مبنی بر امکان وجود ساختار ارتباطی خاص در هر متن یا دست کم ، در هـر گونـه و بافـت ادبی به اثبات رسید و پیوند بین هر شکل ارتباطی با نقش یا نقش های گوناگون زبانی نیـز نشان داده شد؛ همچنان که در این ساختار ترغیبی که متناسـب بـا زبـان تعلـیم طراحـی شده است ، توجه به مقتضای حال مخاطب و نحوة معیشـت او (اعـم از معیشـت اعتقـادی و اجتماعی)، راهکارهای گوینده برای اقناع وی و نیز توجه بـه بافـت مـتن ، از جملـه عوامـل مؤثر در موفقیت تعامل گوینده با وی خواهد بود.