چکیده:
روش: تحقیق حاضر با روش پیمایش در بین 188 نفر از دانشجویان صورت گرفته است. یافته­ ها: بین مصرف رسانه‌ای (چاپی، الکترونیکی و دیجیتالی) و سرمایه فرهنگی (ذهنی، عینی و نهادی) رابطه وجود دارد. ضمن اینکه کلیه ابعاد رسانه با ابعاد ذهنی و نهادی سرمایه فرهنگی رابطه مثبت دارند، اما رابطه رسانه­های چاپی با سرمایه فرهنگی منفی است. بحث: نابرابری­ مصرف رسانه‌ای موجب نابرابری اطلاعاتی در بین مردم و نابرابری در مصرف فرهنگی آنان می­گردد
خلاصه ماشینی:
با توجه به تحقیقات مختلفی که در سطوح اجتماعی مختلف و ابعاد متفاوت سرمایه اجتماعی و فرهنگی در جوامع صورت گرفته است ، به طور نسبی این انتظار برآورد می شود که تقاضای مصرف کالاهای فرهنگی یکی از متغیرهای پیشتاز در سنجش میزان سرمایه فرهنگی و البته افزایش آن ، در بین افراد جامعه باشد.
در زندگی ، این پژوهش بر آن است تا به بررسی تأثیر نابرابری حاصل از مصرف رسانه ای بر میزان سرمایه فرهنگی بر مبنای نظریه شکاف آگاهی بپردازد.
مصرف رسانه ای در تعریفی عنوان شده است که وضعیتی است که فرد یا گروه ، به مدتی خاص ، در معرض رسانه های جمعی مانند تلویزیون ، رادیو، ماهواره ، اینترنت ، نشریات و مجلات قرار می گیرد و از آنها حسب نیازمندی و علاقمندی خود 1 استفاده می کند (بل و دیتمار، ٢٠١٢) در کل رسانه ، بالاترین سطح برقراری ارتباط با افراد را دارد و این قدرت منحصر به فرد موجب می شود تا عناصر مورد نظر خود را در سطح ارتباطی وسیع ، به مخاطب القا کند و بخشی از فرهنگ یک جامعه را شکل دهد.
بنابراین از دیدگاه نظریه شکاف آگاهی می توان گفت از آنجا که امکان دسترسی به رسانه های جمعی برای همه افراد و گروههای جامعه به صورت برابر وجود ندارد، میزان سرمایه فرهنگی اندوخته افراد با توجه به مصرف رسانه ای آنها (افراد در هر قشر یا طبقه کدام نوع از رسانه ها برایشان قابل دسترس تر است ) متفاوت خواهد بود و این خود می تواند دلیلی بر شکاف و فاصله فرهنگی (سرمایه ) بین اقشار مختلف باشد.