چکیده:
"باروک" یکی از ژانرهای مهم ادبی در قرن هفدهم میلادی است که بر چندین محور و موضوع و سبک گوناگون اطلاق میشود؛ عناصر دراماتیک در سبـک بـاروک، نویسندگان را بر آن میدارند که نگاه و کارکرد ویژهای را در قبال رویکرد هنری خویش برگزینند و آن، تأکید و توجه بیشتر بر کشاکش انسان برای یافتن معنای عمیقتر در هستی و وجود است. قواعد اصلی "باروک" از یکسو آمیخته با رازآلودگی و ابهامهای گوناگون، و از سوی دیگر با نمادپردازیهای متکثر و چندبعدی، نقش مهمی در تحولات اشعار متافیزیکی در عصر خود برجای گذاشت و حتی در نوعی تکامل محتوایی ـ تاریخی، مسیر را برای تحولات سایر مکاتب ادبی و فلسفی هموار کرد. مقالة حاضر با درک این اهمیت، کوششی است برای بررسی خاستگاههای ادبی و فلسفی سبک باروک و میکوشد مؤلفههای اصلی این سبک را بر "شخصیت پری" در غزلیات مولانا انطباق دهد و از منظر تطبیقی، این موضوع را بررسی کند. نگارندگان در این مقاله با احصای مستندات گوناگون شخصیت پری در غزلیات مولانا، وجه تشابه شش مورد از مهمترین مفاهیم سبک باروک (یعنی: "بی ثباتی و ناپایداری جهان"، "ابهام و رمزآلودگی"، "عدم تقلید از گذشتگان"، "درهمتنیدگی مرزهای واقعیت و توهم"، "عدم پذیرش قطعی و مسلم چیزها" و "تناسخ و جسمیت بخشیدن به همه اشیاء، حتی مرگ و روح") را با شخصیت "پری" مورد بررسی قرار دادهاند.
خلاصه ماشینی:
نگارندگان در این مقاله با احصای مستندات گوناگون شخصیت پری در غزلیات مولانا، وجه تشابه شش مورد از مهم ترین مفاهیم سبک باروک (یعنی : "بی ثباتی و ناپایداری جهان "، "ابهام و رمزآلودگی "، "عدم تقلید از گذشتگان "، "درهم تنیدگی مرزهای واقعیت و توهم "، "عدم پذیرش قطعی و مسلم چیزها" و "تناسخ و جسمیت بخشیدن به همه اشیاء، حتی مرگ و روح ") را با شخصیت "پری " مورد بررسی قرار داده اند.
گرچه طبیعت وی الزاما تغییری نمیکند به همین ترتیب ، زیباترین و مؤثرترین رؤیاها نیز بر بیننده اثری مداوم یا دگرگون کننده ندارد؛ بر همین مبنا اگرچه خاستگاه ، نحوۀ پیدایش ، شکل و زمان و گرایش های سبک های باروک و شعر عرفانی ایرانی ـ اسلامی کاملا از یکدیگر متمایزند ولی می توان در خلال مفاهیم ، تجارب و مضامین مطرح شده در آن ها، نوعی همانندی یا همسانی دریافـت کـرد، هرچند که این صورت های زیبایی شناسانۀ تجربه را باید به دقت از تجاربی که بی شک به دگرگـونی طبیعـت شخـص و افکار او منجر می شود، متمایز کرد (یونگ ، ١٣٩٠: ٦٢).
در مورد پرسوناژ پری نیز چنین وضعیتی حکم فرماست و در شعر مولانا، ضمن بررسی و احصاء سرانگشتی ، بالغ بر یکصد و بیست و یک مورد استفاده از واژۀ پری یا پریان دیده می شود که در این یکصد و بیست ویک مورد، بیست وچهار ویژگی مختلف ذکر شده است که می توان به جرأت ادعا کرد مولانا اکثر کاربردهای مضمونی یا محتوایی واژۀ پری را در غزل های خویش ، منعکس ساخته است .