خلاصه ماشینی:
جالب اين که در زمان حکومت شوروي با سياست کمونيستي ، با اين که تقريبا تمامي آثار شاعران و نويسند اگن گذشته ي فارسي با ِ حذف معاني و مفاهيم ديني و مذهبي و با گذاشتن چندنقطه و ناقص به چاپ مي رسيد، ِ ِ شاهنامه بدون حذف و بي کم و کاست بر کلبه هاي مردم مثل نور خورشيد وارد مي شد و سردمداران دولت شوروي شاهنامه را يک اثر ملي و وطن دوستانه و مولف آن را شخصي ي ت ِ ِ ميهن دوست و عليه دين معرفي مي کردند؛ در حالي که داناي توس يک چهره ي متدين و خداپرست بود که شاهکار جاويدانه ي خويش را به نام خداوند جان و خرد آغاز مي کند و ِ ِ يکي از بهترين ابيات توحيدي را سروده است : ِ «به بيندگان، آفرينده را / نبيني ، مرنجان دو بينده را» و هر سطر و مصراع و بيت اين حماسه ي عالم شمول داراي رمز و پيامي والاست .
و هم چنان که بر اساس تصوير فردوسي ، رستم دلاور شکست ناپذير است ، شاعر تاجيک ّ نيز تهم ن ت را پهلوان و قهرمان جاويدانه ي کارزارها مي داند که به جز فردوسي (خلاق ِ اين سيماي منح رصبه فرد ) هم نبرد و هم طراز او نيست ؛ چون به قول گوينده ي شاهنامه : «من اش کرده ام رستم داستان»، و سزاوار است گفه ت شود که تناه شاعران، آن باشعورترين ِ افراد هر دور و زمان و صاحبان قلم و انديشه اند که قادر به خلق چنين قهرماناني اند و در ِ واقع مراد شاعر از نوشتن اين شعر که «پشت ابي ني » عنوان آن است ، به نوعي گوش زد کردن ِ اين نکته ي مهم است که نيروي قلم به مراتب عميق تر و قوي تر از شمشري و کمان است و روح نيرومند شاعر قهرمان را مي سازد و مي آفريند و به جامعه ارائه مي کند که به ايده آل ِ ِ و شخصيت آرماني مردم تبديل مي شود.