چکیده:
مقاله پیشرو با موضوع شجاعت و شهامت ابراز عقیده در آینه کلام وحی،به بررسی و تحلیل دسته ای از آیات شریفه قـرآن میپردازد که این مهـم را در جوامع بشری ستودهاندستایش از آن بابت که فرستادگان الهی در انجـام رسالت بزرگ خود، این صفات را به کار بسته و به واسطه آن بر دشـواری ها و مصائب فائق آمدهاند لازمه انجام هر عمل عقیدتی،داشتن چنین صفات پسندیدهای است و پیامبران حتما شجاع و بی باک بـودهانددر خاتمه بحث هم آثار و برکات این مـوضوع ، هم چنین پیشنهاداتی در این رابطه بیان گردیده است
خلاصه ماشینی:
خدا خود حافظ من است ٣٢ در تفاسير مجمع البيـان٣٣ و روح المعانـي ٣٤ مشابه بـرخي از مطالبي که گذشت ،آمده اسـت در تـفـسـيـر الحديث ٣٥ گذرا به اين واقعه پرداخته شده و در تفسير في ظلال القرآن ٣٦،قسمت هايي از داستان اين گونه روايت شده است :نمرود شاه آراميان در عراق و مشوق اهالي به مجازات ابراهيم (ع) بودآن هنگام که ابراهيم (ع) با جهل اهالي بابل مواجه گشت ،شکيبا و بردبار و لبريز از خشم بر آنان غـريد و توپيد که :اين ها چيست که به جاي خـداوند بزرگ پرستش ميکنيد؟ واي بر شما و اشکال و مجـسمه هايي که ستايش ميکنيد!مفـسر محترم سپس دليل نسـوختن حضـرت ابراهيـم (ع) را ما فوق تصـورات بشري ميدانددر دايـرة المعـارف فرهنگ قرآن ٣٧،ذيل اين آيه شريفه آمده است :ابراهيم (ع) همانند تمامي انبياي الهي هنگام تبليغ در برابر بت پرستان،اسوه( شجاعان بوده است نمونه پنجم :«قالو لا ضير إنا إلي ربنا منقلبون »(الشعراء،٢٦/ ٥٠)؛«گفتند:باکي نيست ،ما روي به سوي پروردگار خود ميآوريم » کلمه «ضير» به معناي ضرر است ؛يعني:اگر تو ما را به دار بياويزي ،ضرري برايمان ندارد و جملـه «إنا إلي ربنا منقلبون » همان گفـتـار«لا ضير»را تعليل ميکند کـه چـرا ضرر نداردبراي اين که در مقابل اين عذابي که مـا را تهديد ميکني،صبر ميکنيم و بـه سـوي پروردگار خود باز مي گرديم که اين عالي ترين بازگشت هاست ٣٨در تفسير روح المعاني نيز مشابه اين مطالب آمده اسـت ٣٩آن گاه که فـرعون معجزه حضرت مـوسي (ع) را ديد، ترس بر اندامش نشست سپس از ساحران دربار خواست تا با وي رقابت کنندساحران از فرعون پاداشي طلب کردند و او آنها را به قرابت با خويشتن و اجري عظيم وعده دادروز موعود،ابتدا ساحـران شـروع کردند و اسباب فريب مـردم را گستـراندندنوبت به پيامـبـر خدا(ع)رسيداو عصايش را رها کرد و در طرفة العيني،بساط ساحران برچيده شدساحران که به نيکي تفاوت سحر و اعجاز را ميدانستند،به خود آمدندناگهان به سجده افتادند و از درگاه خدا طلب عفو نمودنداين دگرگوني عجيب براي فرعون گران آمداو برآشفت و ساحران را مورد سؤال قرار داد:آيا من به شما اجازه چنين کاري دادم ؟!