چکیده:
«موعودگرایی» (مهدویت)، به عنوان میراث گرانبار مذهب شیعه از زوایای مختلفی بررسی شده است. با این حال، توجه به کارکرد آن در پیدایش بزرگترین انقلاب قرن میتواند زوایای پنهان آن را نمایان سازد. از طرف دیگر، انقلاب اسلامی ایران از زوایای مختلفی برای پژوهشگران موضوع جذّابی بوده است. به همین دلیل، شماری از جامعهشناسان بهنام کوشیدهاند از یک سو عوامل و از دیگر سو آثار آن را تحلیل کنند و از پیچیدگیاش بکاهند. برای تبیین کارکرد مهدویت در پیدایش انقلاب اسلامی، میتوان از سه مدل جامعهشناختی بهره برد: «مدل روانشناختی- ذهنی»، «مدل ساختی- سازمانی» و «مدل گفتمانی». گرچه رجوع به سخنان رهبران انقلاب نشان میدهد که مهدویت در دو مدل ذهنی و ساختی، به کار گرفته شده است؛ نباید این آموزه مترقی را صرفا در این دو مولفه به انحصار کشید. مهدویت با ایجاد گفتمانی برنامهدار در برابر گفتمان قدرت، توانست مشروعیت حاکمیت موجود را به چالش کشیده، برای تاسیس یک حکومت جدید با ارزشهای جایگزین برنامهای ارائه کند. این را میتوان کارکردی بزرگ برای مهدویت در جامعه ایران دانست.
“Savorism” (Mahdism) has been investigated as a priceless legacy of Shiism from various angles. However، attending to its function in the emergence of the greatest revolution of the century can reveal its hidden aspects. On the other hand، the Islamic Revolution of Iran has been an interesting subject for the researchers from different angles. For this reason، a number of well-known sociologists have tried to analyze its factors on one hand and its effects on the other hand and lessen its complexity. In order to explain the function of Mahdism in the emergence of Islamic Revolution، we can use three sociological models: “mental-psychological model”، “structural-organizational model”، and “discourse model”. Although referring to the speeches of the revolutionary leader shows that Mahdism has been used in the two model of mental and structural، one should not restrict this progressive teaching to these two components. Mahdism has challenged the legitimacy of the current regime by creating a targeted discourse against the discourse of power and provide a plan with alternative values for the establishment of a new government. This can be regarded as a great function for Mahdism in the Iranian society.
خلاصه ماشینی:
"او که در کتاب پیشین خود در یک رویکرد کاملا مارکسیستی وقوع انقلابها را بیشتر ساختارگرایانه تحلیل میکرد و نقش عناصر فرهنگی و ذهن کنشگران را در پیدایش انقلابها کم میدانست؛ در این مقاله، انقلاب اسلامی ایران را چالشی برای نظریه خود یافت؛ لذا اینگونه به خصلت متمایز بودن انقلاب ایران اشاره میکند: اگر بتوان گفت که یک انقلاب در دنیا وجود داشته که عمدا و آگاهانه توسط یک نهضت اجتماعی تودهای ساخته شده است تا نظام پیشین را سرنگون سازد؛ به طور قطع، آن انقلاب، انقلاب ایران علیه شاه است.
میشل فوکو که برای مطالعه انقلاب اسلامی به ایران سفر کرده و با افراد و اشخاص مختلفی گفتوگو کرده است، معتقد است زبان شکل و محتوای مذهبی انقلاب اسلامی ایران امری پسینی، اتفاقی و تصادفی و از سر ناخودآگاهی نیست؛ بلکه این مذهب تشیع بود که با تکیه بر موضع ایستادگی و انتقادی پیشینهدار در برابر قدرتهای سیاسی حاکم و نیز نفوذ عمیق و تعیینکننده در دل انسانها توانست نقش آفرینی کند و مردم را علیه ساختار قدرتی که یکی از مجهزترین ارتشهای دنیا را داشت و از حمایت مستقیم آمریکا و سایرین برخوردار بود، به خیابانها آورد (زرشناس، 1386).
این کارکرد از مهدویت را میتوان در سخنان رهبران انقلاب اینگونه مشاهده کرد: ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی میشکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی ( است، به سیطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلق حق امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ هموار میکنیم (امام خمینی، 1378، ج 15: 345)."