چکیده:
هدف این مقاله شناسایی مؤلفههای اساسی انسانشناسی عرفان اسلامی و دلالتهای آن در تربیت شهروندی است. پرسشهای پژوهش عبارتاند از: 1) انسان براساس مکتب عرفان اسلامی چه ویژگیهایی دارد؟ و 2) دلالتهای انسانشناسی عرفان اسلامی در تربیت شهروندی چیست؟ جهت بررسی انسانشناسی عرفان اسلامی و نوع نگاه عرفان اسلامی به انسان میتوان به چهار مؤلفة بنیادی عرفان اسلامی؛ یعنی وحدت، عشق، معرفت و خودآگاهی، و اخلاقمداری توجه کرد. در پژوهش حاضر، با استفاده از روش استنباط فلسفی، به بررسی مؤلفههای انسانشناسی عرفان اسلامی و استخراج دلالتهای آن در تربیت شهروندی پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد که انسانشناسی عرفان اسلامی با بیان مؤلفههای خود از انسان، زمینهها و قابلیتهایی را برای او فراهم میکند که در پرتو آن میتوان دلالتهایی را در تربیت شهروندی استخراج نمود. شهروندانی که با تکیه بر عشق و محبت و اخلاقمداری و بر مبنای شناخت عالم درونی خویش به شکل یکپارچه و متحد به حل مسائل شهروندی و کمال خود در اجتماع خواهند پرداخت.
خلاصه ماشینی:
با تکیه بر همین موضوع است که مقالۀ حاضر بـا توجـه بـه چهـار مؤلفـۀ اساسـی عرفـان اسلامی یعنی وحدت ، عشق ، معرفت ، و خودآگاهی و اخلاق مداری -که بـا دیـدگاهی فراگیـرو مشترک و بدون در نظر گرفتن عارفی خاص به دست آمده است به بررسی ویژگیهـای انسـان میپردازدو در پرتو این انسان شناسی، دلالت هایی را در تربیت شهروندی بـرای نظـام تعلـیم و تربیت ، به ویژه در عرصۀ تعلیم و تربیت ملی و اسلامی ارائه می کند؛ چنان که انتظـار مـی رود تـا قابلیت هایی را در شهروندان پرورش دهد که با تکیـه بـر عشـق و محبـت و اخـلاق مـداری و برمبنای شناخت عالم درونی خویش به شکل یکپارچه و متحـد بـه حـل مسـائل شـهروندی و اکمال خود در اجتماع بپردازند.
بـه پیـروی از انسـان جویـای خودآگـاهی در انسان شناسی عرفان اسلامی نیز، سالکان جویای معرفت به دنبال کشف لایه های زیرین و بـاطنی خویشتن هستد از جمله فوایدی را که می توان برای خودشناسی مطرح نمـود، فراغـت خـاطر انسان خودآگاه از شواغل و عوامل محیطی و بیرونی و دستیابی به وحدت شخصـیت از طریـق حل تناقضات و تعارضات درونی است (شمشیری و نقیب زاده ، ١٣٨٤: ٨٣)؛ از این رو، در سایۀ از بین رفتن این تعارضات ، ثبات شخصیتی و سلامتی فکری و روحی فرد نیز تضـمین خواهـد شد و شخص در تعاملات خود با دیگـران بـه درسـتی رفتـار خواهـد کـردو شـناخت بیشـتر شهروندان از خود، تأثیر بیشتری در اصلاح رفتار آنها خواهد داشت ؛ زیرا تربیت وتزکیـۀ نفـس در گرو سیطره و حاکمیت شناختی انسان بـر خـود اسـت (رازی ، ١٣٨٧: ١٧٤).