چکیده:
این مقاله، به بررسی میزان تعهد کاری استادان وعوامل جامعه شناختی موثربرآن دراستان گلستان پرداخته است. هدف ازانجام این تحقیق، ارائه اطلاعات و راهکارهایی جهت تاثیر گذاری بر میزان تعهد کاری استادان بوده است.روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری آن، شامل کلیه استادان شاغل در دانشگاههای شرق استان گلستان بوده است، که تعداد257 نفر(برابر با کل جامعه آماری) به روش تمام شماری پرسشنامه مربوطه را تکمیل کردند. برای سنجش متغیر وابسته از پرسشنامه استاندارد شده تعهد سازمانی به صورت متناسب سازی شده؛ و برای سنجش سایر متغیرها از پرسشنامه محقق ساخته با اعتبار یابی(82/0= α) استفاده شده است.تحلیل توصیفی داده ها نشان داده است که 6/19 درصد از پاسخگویان دارای تعهدکاری درسطح بالا و8/68درصد از پاسخگویان دارای تعهدکاری در سطح متوسط و6/11 درصد از پاسخگویان دارای تعهد کاری در سطح پایین بوده اند.نتایج تحلیل همبستگی بین متغیرهای وابسته ومستقل نشان داده است که بین تعهد کاری استادان با متغیرهای: اعتقادات مذهبی، وجدان کاری، اهمیت شغل برای فرد، خود اثر بخشی، سرمایه گذاریهای مادی و معنوی فرد برای شغل، انگیزه پیشرفت، منزلت شغل، شغل دوم، انسجام، فرصت پیشرفت، اعتماد سازمانی، درک عدالت سازمانی، درک حمایت سازمانی، پذیرش مدیریت، مشارکت در تصمیم گیریها، هماهنگی سازمانی، تنوع در نظام ارتباطات و تبادل اطلاعات سازمان، رضایت شغلی، درک اهمیت شخص برای سازمان، تضاد نقش، بار نقش، شفافیت نقش، میزان حقوق، تمایل به ترک کار، احساس تعلق به سازمان، کار داوطلبانه، استقلال در کار، روابط انسانی و اخلاقی در سازمان، کنترل سازمانی و اصرار به ادامه کار رابطه معنا دار وجود دارد. اما بین تعهد کاری استادان با متغیرهای:جنس، سن، نوع استخدام، تاهل، موقعیت کارآزمودگی، تبعیت خواهی و مشارکت کاری هیچ رابطه ی معنی داری مشاهده نشده است. بررسی مدل رگرسیونی عوامل موثر بر تعهد کاری استادان نشان داده است که این عوامل می توانند 9/69 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند. نتایج تحلیل مسیر- پس از محاسبه اثرات علی کل- نشان داده است که متغیر اصرار به ادامه کار بالاترین سهم در تبیین را به عهده داشته است و پس از آن به ترتیب: احساس تعلق به سازمان، فرصت پیشرفت، مشارکت در تصمیم گیری، استقلال در کار، انگیزه پیشرفت، شفافیت نقش، بار نقش و سرمایه گذاری مادی و معنوی در مراتب بعدی این تحلیل قرار گرفتند.
خلاصه ماشینی:
نتايج تحليل همبستگي بين متغيرهاي وابسته ومستقل نشان داده است که بين تعهد کاري استادان با متغيرهاي : اعتقادات مذهبي ، وجدان کاري ، اهميت شغل براي فرد، خود اثر بخشي ، سرمايه گذاريهاي مادي و معنوي فرد براي شغل ، انگيزه پيشرفت ، منزلت شغل ، شغل دوم ، انسجام ، فرصت پيشرفت ، اعتماد سازماني ، درک عدالت سازماني ، درک حمايت سازماني ، پذيرش مديريت ، مشارکت در تصميم گيريها، هماهنگي سازماني ، تنوع در نظام ارتباطات و تبادل اطلاعات سازمان ، رضايت شغلي ، درک اهميت شخص براي سازمان ، تضاد نقش ، بار نقش ، شفافيت نقش ، ميزان حقوق ، تمايل به ترک کار، احساس تعلق به سازمان ، کار داوطلبانه ، استقلال در کار، روابط انساني و اخلاقي در سازمان ، کنترل سازماني و اصرار به ادامه کار رابطه معنا دار وجود دارد.
فضاي آموزشي در نظام آموزش عالي ايران ، به مقدار زياد فضايي استاد محور است در واقع بيش از هر چيز بر مهارتها و ويژگيهاي فردي استادان از جمله دانش ، تخصص ، تعهد ومهارتهاي تدريس آنان تکيه دارد (آموزش عالي بعد از ارائه سر فصلها و منابع مربوط به آن ، نحوه ارائه درس و روشهاي تدريس و ارزشيابي دانشجويان را به عهده استادان مي گذارد) لذا استادان در خط مقدم اقدامات آموزشي ايفاي نقش مي نمايند اما آيا استادان همواره بر ملزومات نقش حرفه اي خود پافشاري مي کنند و بعنوان عاملان فعال نظام آموزشي به اهداف آن وفادارند و يا اينکه اداره کلاس و درس را به گونه اي خود محورانه انجام مي دهند؟ تحقيقات انجام شده در مورد کارکنان در نظام هاي اداري مختلف نشان مي دهد چنانچه تعهد کاري در سطح بالا باشد استعداد هاي کارکنان شکفته شده ، نيروي خلاقيت و ابتکار آنان ارتقاء يافته ، ارزشها و هنجارهاي سازماني به راحتي پذيرفته شده و زمينه هاي مناسب رشد سازمان فراهم مي شود.