چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی موانع موجود در زمینه تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش های فنی و حرفه ای هنرستان های دخترانه در مقطع متوسطه از دید هنرآموزان و کارشناسان و مشاوران آموزش های فنی و حرفه ای ، در راستای هدف پژوهش از جامعه ، هنرآموزان ، کارشناسان ، مشاوران شاغل در هنرستان های دخترانه در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ تعداد ۴۰ نفر از بین هنرجویان و تعداد ۱۹۰ نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب و پرسشنامه محقق استفاده شده و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای استفاده گردید. تحلیل داده ها نشان داد که هنرجویان به تفکر انتقادی دارای گـرایش مثبت ، متوسط و نزدیک به متزلزل بوده و از دیدگاه هنرآموزان و کارشناسان و مشاوران به مهارت های تفکر انتقادی در عناصر برنامه درسی (اهداف ، محتوا، روش های تدریس و ارزشیابی ) آموزش های فنی و حرفه ای چندان مورد توجه قرار نگرفته است .
خلاصه ماشینی:
بنابراین روند تفکر انتقادی یک موضوع مهم در فرآیند آموزش است ، برای همراهی و همگامی با پیشرفت عصر ارتباطات و اطلاعات جدید در دنیای متحول امروزی ، فکر کردن خوب می تواند عنصر مهمی در موفقیت انسان در ابعاد مختلف زندگی باشد و این تغییر شرایط ، نیازمند پیامدهای جدیدی مثل تفکر انتقادی با تمرکز بر آموزش می باشد و هدف عمده آموزش نیز باید وادار کردن افراد به تفکر باشد، بنابر این اولین مسئولیت معلم به عنوان یکی از اعضای اصلی نظام آموزشی این است که دانش آموزان را از مرحله به یادسپاری مطالب به مرحله تفکرو تجزیه و تحلیل و حل مشکلات سوق دهد و این در گرو آن است که در موضوعات و محتوای دروس و در کل می توان گفت که برنامه های درسی باید با آموزش تفکر انتقادی در هم آمیخته شود و با توجه به هر ماده درسی روش های خاصی برای استدلال و تجزیه و تحلیل آنها به کار برده شود (شعبانی ، .
فرت ۴(۱۹۹۷) عنوان می کند که با آموزش دادن شیوه هاو مهارت های تفکر انتقادی از طریق برنامه های درسی به یادگیرندگان ، آنهامـی توانند 1- Paul 2- Ennis 3- Eichhorn 4- Ferrett تضادها و تقابل های ارزشی ، فشارها و حملات تهاجم فرهنگی رسانه های خارجی را مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار داده و آنچه را که به آنها ارائه یا تحمیل می شود، بدون بررسی دقیق نپذیرند و از طریق تجزیه و تحلیل به شفافیت مواضع و تصحیح نگرش های خود کـمک کنند در نتیجه ، فـشار ناشی از تـعارضات و باورهای خام و تحمیلی کاهش می یابد و در این صورت بهداشت روانی یادگیرندگان کمتر در معرض آسیب های جدی قرار گرفته و جامعه شاهد بسیاری از ناهنجاری ها نخواهد بود (علی پور، سیف نراقی ، نادری و شریعتمداری ، ۱۳۸۸).