چکیده:
این مقاله به بررسی تطبیقی نظریه مشروعیت، در اندیشه سیاسی علامه حلی و ابن تیمیه پرداخته، تا با برجسته سازی نقاط ضعف و قوت دیدگاه آنان ، براساس عقل، کتاب و سنت، به نظریه معقولی از دین اسلام در باب مشروعیت سیاسی، رهنمون گردد. ازاین رو، با روشی توصیفی- انتقادی در بیان اشتراکات و افتراقات دو دیدگاه، این نتیجه به دست آمده که ابن تیمیه، به دلیل خلط در مفهوم امامت، نتوانسته است در نظریه پردازی موفق عمل کند. دیدگاه وی از اشکالاتی نظیر تناقض گویی، دخیل دانستن مردم در امر مشروعیت سازی، ارائه معیارهای غیر واقع نما، سکولاریزه کردن جامعه، مشروعیت بخشی به حکومت های فاسد و خودکامه برخوردار است. درمقابل، علامه حلی به دلیل استفاده صحیح از عقل و نقل، توانسته است به صورت منطقی، دیدگاه خود را در باب مشروعیت سیاسی، مبتنی بر جهان بینی صحیح اسلامی قرار داده، آن را ناشی از اراده تشریعی خداوند متعال بداند که فقط از طریق نصب الهی محقق می گردد.
خلاصه ماشینی:
هر دو ديدگاه وجود نص الهي را نشانۀ رضايت و اذن الهي و دليل بر مشروعيت سياسي رسول خدا(ص) دانسته ، از آيات فراواني براي اثبات ادعاي خود استفاده مينمايند، همچنين به غير از آيات قـرآن کـريم ، کـه بـه باور صاحبان دو ديدگاه ، صراحت در نصب حضرت از سوي خداوند متعال بر ايـن ولايـت امـري دارد، از سنت نبوي، اجماع و عقل نيز براي اثبات اين مطلب اسـتفاده کـرده انـد (ابـن تيميـه ، ١٤٢٦ق ، ج ٣، ص ١٠٩ – ١١٠ و ١٤٠٦ق ، ج ٣، ص ٥٠٣ - ٥٠٤؛ حلي، ١٤٠٩ق ، ص ٣٦، ٤٧، ٧٨، ٢٨٤و٣٨٤).
هر دو ديدگاه ، «نص » را به عنوان دليل مشروعيت زعامـت سياسـي افـراد، بـه عنـوان جانشـين رسول خدا(ص) قبول دارند و بر اين باورند که نص ، دلالت بر رضايت خداوند و رسولش برخلافـت و امامت افرادي دارد که نص در مـورد آنـان وارد شـده اسـت (ابـن تيميـه ، ١٤٠٦ق ، ج ١، ص ٥٢٤ - ٥٢٥؛ حلي ، بي تا، ج ٩، ص ٣٩٧).
٢. نص بر امامت پيامبر اکرم (ص): ابن تيميه بر اين باور است که همان نصوص دال بر رسـالت پيـامبر اکرم (ص)، دلالت بر زعامت سياسي ايشان نيز دارد و رسالتش براي وجوب اطاعت مطلق از ايشان کفايت مـيکنـد و ديگر نيازي براي اقامه دليل مجزا براي مشروعيت حکومتش و تبعيت مردم از حضـرت نيسـت ؛ چـرا که پايه هاي وجوب اطاعت از ايشان ، با پايه هاي وجوب اطاعت از امام متفاوت است (ابـن تيميـه ، ١٤٠٦ق ، ج ١، ص ٨٢ و ٨٥).