چکیده:
در محیط های آموزشی، بنا به سنت های مدرسی و روند کارهای مالوف و آشنا، بیشینه گفتارها درباره آموزش زبان های نامادری، یا فنون و روش های آموزشی را در بر می گیرد و یا پای کهنه و نو بودن محصولات آموزشی که به نام «متد» شناخته می شوند به میان می کشد. اما در واقع، آن چه روش های تدریس، کیستی زبان آموز، محتوای گزینش شده دروس، سامان دهی این محتوای آموزشی، چرایی تهیه چنین محتوایی، و هدف های اعلام شده و اعلام ناشده آموزش زبان نامادری را تعین می بخشد متن تاریخی اجتماعی و جهان نگری حاکمی است که روند برآمد و اجرای این حوزه آموزشی را در چنبره خویش گرفته است. برای نمونه، پیداست که هدف اشرافیت فرانسه زبان انگلستان قرن شانزدهم میلادی از تهیه متن های آموزشی لاتینی آموزش زبان فرانسه از جنس همان هدفی نبوده است که متن های آموزشی تهیه شده برای نیروی مهاجر جویای کار در استان کبک (کانادا) در قرن بیست ویکم در پی رسیدن به آن است. در نوشته پیش رو، پس از طرح مختصر مباحث نظری، بنا داشته ام که با توجه به این داده های حوزه های بیرونی و حاکم بر آموزش زبان های نامادری، وضعیت موجود را در محدوده یک مقاله بررسی کنم و به طرح پرسش هایی بنیادین در این زمینه برسم.
خلاصه ماشینی:
١. ٢ زبان بیگانه بنا به تبیینی حداقلی زبان بیگانه را زبانی می دانیم که : الف ) زبان مادری زبان آموز نیست ؛ ب ) زبان زنده ای است و یادگیری آن نخستین روزنه ای اسـت کـه بـه روی زبـان آمـوز گشوده می شود تا روش زندگی گروهی از مردمان بیگانه را دریابد؛ مردمانی کـه کـم تـرین پیوند مشترک فرهنگی ، تاریخی ، و ملی را با زبان آموز دارند؛ ج ) آموزش این زبان در قالب برنامه ای در سطح آموزش رسمی طرح مـی شـود و ایـن برنامه ریزی در پاسخ به نیازهایی ویـژه در سـطح ملـی اسـت .
در ادامه به چند مورد آن اشاره می کنم : الف ) اگر در گذشته ای نه چندان دور زبان آموزی در پایه ای تـرین معنـای آن بـه معنـای کسب توانمندی برای فهم زبان و احیانا کار مشترک با بیگانگان بود، امـروزه ایـن رونـد در عمل در بهترین شکل یا ناکارآمدترین شکل آن به آماده کردن زبان آمـوز بـرای زیسـتن بـا بیگانگان منجر می شود؛ ب ) خود توانایی گفت وگو کردن به زبان بیگانه در داخـل کشـور تخصـص بـه شـمار می رود، اما این توانایی در روند مهاجرت بخشی از الزاماتی است که نخست به وی امکـان مهاجرت می دهد و سپس در سرزمین بیگانه زبان دانی یـک توانـایی اسـت در کنـار دیگـر توانایی ها که امکان جست وجوی کار در تمامی حوزه های ممکن را فراهم می کنـد.
] هم کاران می توانند، مثلا از زبانی به زبان دیگر و از گویشی به گویشی دیگر بروند و هر کدامشان از توانایی آن دیگری برای بیان کردن خود و دریافتن گفتۀ دیگری بهره ببرند» ← “Qu’entend-on par ‘plurilinguisme’”, in CECRL, Cadre Européen commun de référence pour les langues: apprendre, enseigner, évaluer, Conseil de l’Europe (2001), Unités des Politiques linguistiques, Strasbourg, Edition Didier.