خلاصه ماشینی:
هر چه زياد و کم شود با خود حملهدار است، دخلي به حاجي ندارد «مراد از اخوه، تنخواهي است که از اعجام عرب صحرايي و غيره ميگيرند آن را اخوه و خاوه نيز گويند و اين مرحله اختصاصي به عجم دارد نه به اعراب و غير آن و از بار تجار هم قراري دارند ميگيرند» و بزرگان آن حدود همة مستمرّي از حملهدار دارند.
اين قرار حمل و حملهدار کجاوه است و ساير ملزومات متعارفي از مأکولات و غير مأکولات آن معلوم است، بايد سرانجام شود.
تنخواه عکّام را هم نصف در بغداد، نصف در شام قرار دهد، بدهد؛ از حملهدار و عکّام هر دو نوشته به مهر اهالي آن حدود بايد گرفت، چه در شروط و چه در ايصال تنخواه، بسيار در کار است، به خصوص اعراب اخوه بگير که به جهت گرفتن اخوه ميآيند از غيره و غيره، حملهدار بخواهد طفره [در اصل: تفره] زند و به حاجي واگذارد و خودي کنار کشد، همين که اعراب از حاجي مطالبه اخوه نمايد، نوشته مقاطعه حملهدار حيلهدار را به دست عرب دهد، بر مضمون آنکه مطّلع شود، بلاخلاف با حاجي کار ندارند و از حملهدار خواهند مطالبه نمود و ميگيرند و حاجي سالم در ميرود و اگر چيزي در دست نباشد، خالي از معرکه نخواهد بود.
[کراية کجاوه تا شام و شرايط آن] و اگر کسي خواهد کجاوه سوار شود تا شام، کرايه آن معلوم و متداولي هر بلد مشخّص است و مال هم از خود باشد؛ مثل آن ضرور به بيان نيست.
اين براي کسي است که مال از خود باشد، و اگر خواهد جو و علف را هم به حملهدار قرار دهد تا پانزده تومان بايد داد که هفتصد و پنجاه قروش باشد، و اگر متحمّل خرج شود مختار است.