چکیده:
احراز صدق اولیات ازجمله دغدغه های مهم معرفت شناختی است . ابن سینا این قضایا را بدیهیالصدق میداند (نظریه کلاسیک ). از میان متاخران ، مصباح یزدی این راه حل را کافی ندانسته و به آن اشکال وارد کرده است . از نظر وی احراز صدق و کلیت حقیقی این قضایا در گروی فراروی از مفاهیم و به کار گرفتن علم حضوری است و این گونه میتوان اطمینان حاصل کرد که اولیات بافته های ذهن نیستند، بلکه حقایقی عینی و کلی هستند. مقاله پیش رو شامل سه بخش است : بخش اول ، طرح مسئله تحقیق است ؛ بخش دوم ، طرح نظریه کلاسیک و نقد مصباح یزدی بر آن است ؛ بخش آخر، طرح و بررسی نظریه مصباح یزدی و پاسخ به اشکالات واردشده به این نظریه است . در این قسمت دو بحث عمده وجود دارد: اول اینکه هردو معنای ارجاع اولیات به علم حضوری معانی قابل قبولی هستند؛ بحث دوم اینکه اشکال ابتنای صدق قضیه کلی بر جزئی، ناشی از عدم تفکیک بین حیثیت مابه ینظر و مافیه ینظر مفاهیم است . مطلب آخر اینکه از نظر ما رگه هایی از دیدگاه مصباح یزدی در آثار ابن سینا وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
در این قسمت دو بحث عمده وجود دارد: اول اینکه هردو معنای ارجاع اولیات به علم حضوری معانی قابل قبولی هستند؛ بحث دوم اینکه اشکال ابتنای صدق قضیه کلی بر جزئی، ناشی از عدم تفکیک بین حیثیت مابه ینظر و مافیه ینظر مفاهیم است .
طبق این نظریه صدق کلی اولیات چگونه تأمین میشود؟ به گفته فیاضی «قضایای اولیه از سنخ قضایای حقیقیه هستند؛ یعنی قضایایی هستند که محمولی را برای موضوعی نفی یا اثبات میکنند، صرف نظر از اینکه موضوع آن ها در خارج هست یا نیست ؛ بنابراین ملاک بداهت و صدق اولیات در تصور صحیح خود اجزای قضیه و ارتباط آن ها با یکدیگر نهفته است و قضیه اولی بدون مدد گرفتن از هر عاملی بیرون از خود بدیهی، صادق است » (فیاضی، ١٣٨٧، ص ١٨٨) پس وابسته نبودن حکم اولیات به ذهن یا شخص یا هر امر دیگری با نظر به خود مفاهیم به کاررفته در اولیات به دست میآید و به عبارتی، صدق کلی اولیات ذاتی آن هاست و نیازمند ارجاع به چیز دیگری نیست .
اگر در یک مورد باشد، چگونه میتوان اثبات کرد که بقیه موارد هم همین گونه هستند؟ ممکن است گفته شود با اتکا به ذهن و اینکه این قضایا جزء قضایای تحلیلی هستند؛ اما بنابر ادعای اساسی مصباح یزدی ـ که منجر به عدول ایشان از نظریه کلاسیک شد ـ صرف تصدیق عقلی، ضمانتی برای صدق کلی (کلیت مطلق ) این احکام فراهم نمیکند.