چکیده:
در این مقاله همانندی بیش از چهل مورد از سخنان امیر بیان و بنان (علی علیهالسلام) با آموزههای بزرگترین اثر حماسی ادب فارسی ـ شاهنامة فردوسی ـ نشان شده است. و این، پیوند ژرف ذهن و ضمیر حکیم توس را ـ که علاوه بر فرهنگ اسلامی از فرهنگ پخته و سخته و پیشرفتة ایران کهن نیز بهرهمند بود ـ با گنجینة پرمایة سخنان آن امام همام میرسـاند. تامّل و دقّت در این نمونهها در باروری اندیشة دانشجویان ادبیات ـ به ویژه در حوزة ادب تطبیقی ـ سودمند به نظر میآید.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله همانندی بیش از چهل مورد از سخنان امیر بیان و بنان (علی علیهالسلام) با آموزههای بزرگترین اثر حماسی ادب فارسی ـ شاهنامة فردوسی ـ نشان شده است.
نهج البلاغه، فردوسی، همانندی، روایت مقدمه سخنوران ایرانی پس از پذیرفتن آیین اسلام و آشنایی با آموزههای قرآن کریم کوشیدهاند که سخنان خود را با گوهرهای معانی این مکتب بیارایند.
ناگفته پیداست که شریف رضی سخنان امام(ع) را در همان سالها گردآورده که استاد توس حماسة جاودان خود را به رشته کشیده است اما خطبههای آن حضرت به خاطر جمال لفظ و کمال معنی قرنها پیش از فردوسی زینتبخش کتابهای ادبی و دینی بوده است از این رو بعید به نظر نمی رسد که فردوسی به عنوان شاعری شیعی از آنها متأثر شده باشد.
٧ همه مرگ راییم پیر و جوان که مرگست چون شیر و ما آهوان (همان: ٨٨٦/١١٢٥) * و أنتم طرداء الموت إن أقمتم له أخذکم و إن فورتم منه أدرککم (صبحی: ٣٨٤/ن٢٧) * و أعلم یا بنی أنک إنما خلقت ...
شعر فردوسی، شجرهای است که در سایةآن، فرهنگ ایرانی و تاریخ و زبان این قوم با اسلام بیعت کرده است.
پیوندی که فردوسی میان ایران و اسلام برقرار کرد، بیعتی بود که قوم ایرانی با شریعت اسلام کرد، و خطبة این بیعت، به زبان فارسی خوانده شد.
تجربة فردوسی، بیعت زبان فارسی و تشرف آن به معنویت اسلامی بود، ولی در این مرحله هنوز از ذوق و حال و کشف و شهود خبری نبود.