چکیده:
بندر لنگه از سال 1213ش/ 1834م. بندر اصلی لارستان و محل آمد و شد کالاهای وارداتی و صادراتی خلیج فارس تا سال 1277ش/ 1897م بود که پس از آن پویایی اجتماعی و تجاری اش افول کرد. به نظر می رسد با تکیه بر عامل اقتصادی صرف نمی توان انحطاط اجتماعی این بندر را توضضیح داد و باید علل سیاسی و ایدئولوژیک نیز نقشی همتراز با علل اقتصادی را در نظر داشت. پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی وبا کاربرد نظریه تعین چندبعدی overdetermination)) دو عامل دیگر یعنی ساختار سیاسی و ایدئولوژیکی را در کنار ساختار اقتصادی این بندر بررسی و تحلیل نموده و این فرضیه را به آزمون گذاشته است که: «تناقضات ساختاری (تناقضات سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی) تشکل اجتماعی بندر لنگهاز سال 1278ش./1899م.، انحطاط اجتماعی آن را موجب گشت.» . تعرفههای جدید گمرکی( 1278ش/1899م،) لجام گسیختگی مامورین دولتی و غیر بومی دفاتر گمرکی، ناامنی سیاسی و اجتماعی پس کرانه های لنگه پس از انقلاب مشروطیت، قانون انحصار تجارت، قانون خدمت نظام اجباری و فرمان «کشف حجاب اجباری» و وجود راه های فرار از این تناقضات (مهاجرت انسانی و مهاجرت سرمایه، قاچاق و رشوه) انحطاط اجتماعی بندر لنگه را در پی داشت.
Historically، Bandar Lengeh has been the main seaport of Larestanand the transaction hub of the import and export of goods in the Persian Gulf since 1834. The port maintained its authoritative position until 1897، but from then onward،the social and business dynamism of Bandar Lengehdevolved. Studies done on the issue emphasize on the economic factors in the social devolution of Bandar Lengeh but it seems that factors affecting the social devolution of Bandar Lengeh were not merely economic، but rather equally political and ideological in turn. The current descriptive-analytic study analyses the two other factors، i.e.، political and ideological structure of Bandar Lengeh، besides its economic structure،via application of Louis Althusser’s over-determination theory. The tested hypothesis is: “Structural contradictions (political، economic، and social contradictions) led to the social devolution of Bandar Lengeh”. In fact، since 1899، political، economic، and social contradictions had invaded Bandar Lengeh. New customs duties or tariffs of 1899، imprudence ofnone-native and governmental officials of customs، social and political insecurity in the coasts of Lengeh after the Constitutional Revolution، the monopoly law for government business، the compulsory military service law، the command of “mandatory unveiling”، and the ways of escape from these contradictions (human and capital migration، smuggling، and bribery) all led to the social devolution of Bandar Lengeh.
خلاصه ماشینی:
علل انحطاط اجتماعی بندر لنگه (1277 تا 1328ش/ 1897 تا 1949م) حمید کرمیپور علیرضا محسنی ابوالخیری *، مهران رضایی ، زهره سیف *** چکیده بندر لنگه از سال 1213ش/ 1834م بندر اصلی لارستان و محل آمد و شد کالاهای وارداتی و صادراتی خلیج فارس بود که تا سال 1277ش/ 1897م ادامه داشت، اما پس از این تاریخ پویایی اجتماعی و تجاریاش افول کرد.
پژوهش حاضر با روشی توصیفی ـ تحلیلی و با کاربرد نظریة تعین چندبعدی دو عامل دیگر یعنی ساختار سیاسی و ایدئولوژیکی را در کنار ساختار اقتصادی این بندر بررسی و تحلیل کرده و این فرضیه را به آزمون گذاشته است که: «تناقضات ساختاری (تناقضات سیاسی، اقتصادی، و ایدئولوژیکی) تشکل اجتماعی بندر لنگه از سال 1278ش/ 1899م انحطاط اجتماعی آن را موجب گشت».
بیکفایتی مدیران اداری لار و بندر کنگ و نارضایتی شدید مردم از عملکرد آنان، بیاطلاعی و ناآگاهی کامل دولتمردان صفوی از شرایط داخلی و خارجی (← مرعشی، 1362: 41-46)، حملات طولانی و مکرر امام مسقط از سال 1075ش/ 1696م به بندر کنگ (Loriemer, 1908-1915: 69)، ناامنی و اغتشاش پسکرانة بندر عباس و بندر کنگ در هجوم بلوچها و افغانها در سالهای واپسین حکومت شاه سلطان حسین صفوی (ویلم فلور، 1365: 85-97، 313-289؛ لاکهارت، 1344: 472-475)، و در نهایت تعطیلی دفتر تجاری پرتغالیها در بندر کنگ5، که حضور آنان تأثیر چشمگیری بر تجارت بندر کنگ داشت، حیات اقتصادی این بندر را به رکود و افول کشانید.
به این ترتیب، بندر لنگه قسمت عمدهای از آبادانی ساختار اجتماعی و اقتصادی خود را مدیون موقعیت جدیدش در تجارت مروارید بود.