چکیده:
مبانی معرفتشناختی در مطالعات برنامه درسی همواره میان صاحبنظران مورد بحث بوده است. در مقاله حاضر، دیدگاه معرفتشناختی کالینگوود، یکی از برجستهترین فیلسوفان قرن بیستم، مورد بررسی قرار گرفته است. از نکات مهم دیدگاه معرفتشناختی او میتوان به «در هم تنیدگی تاریخ و فلسفه» اشاره کرد. با چنین پیشفرضی میتوان برنامه درسیای فعالتر را برای موضوعات درسی طراحی کرد، بهطوریکه دانش آموزان با دروس مختلف در بستر تاریخ مواجه شوند و اندیشههای مختلف را بازسازی کنند. روش تحقیقی که در این مقاله بهکار گرفته شده، روش تحلیلی و استنتاجی است.
خلاصه ماشینی:
پرسش هاي پژوهش الف ) مباني معرفت شناسي ديدگاه کالينگ وود چيست ؟ ب )براساس ديدگاه معرفت شناسـيکالينگ وود، چـه دلالـت هـايي را در زمينـه برنامـه درسي ميتوان پيشنهاد نمود؟ روش تحقيق با توجه به زمينه پژوهش ، روش حاضر تحليلي و استنتاجي اسـت کـه بـا برداشـتن گام هاي زير انجام ميشود: نخست ، چيستي، مؤلفه ها و ويژگيهاي معرفت شناسي در ديـدگاه فلسـفي کالينـگ وود بررسـي و صـورت بنـدي مـيشـود و بـا طـرح نظريـه معرفت شناسي زمينه اي براي پرداختن به برنامـه درسـي فـراهم مـيگـردد.
اکنون پرسش اين است که اگر مورخ از هيچ دانش مستقيم و تجربي يا دانشي که از ديگران يا منابع ديگر به او انتقـال يابـد برخـوردار نيسـت ، پـس چـه دانشـي دارد؟ مورخ براي دانستن بايد چه کند؟ کالينگ وود معتقد است مورخ بايـد گذشـته را در ذهن خود بازپردازي کند (٢٨٢ ,١٩٤٦ ,Collingwood).
پس با توجه به آنکه انديشه هاي زمينه ساز در شکل گيري آثار هنـري در بستر زماني صورت ميگيرد يا به بياني ديگر، از ديدگاه کالينگ وود، ظهـور انديشـه در بسـتر تـاريخ شـکل مـيگيـرد، پـس آموزشـهنر کـه خـود مسـتلزم درک عميـق انديشه هاي زمينه اي در آثار هنري هنرمندان اسـت ، وابسـته بـه آمـوزش درهـم تنيـده فلسفه /تاريخ است (١٩٩٦١٦٢,Warrington).
بنابراين ، به نظر ميرسد آموزش تـاريخ و فلسـفه ، بـر مبنـاي ديـدگاه معرفـت شناسـي کالينگ وود، به صورت منفک و جداگانه صـورت نمـيگيـرد بلکـه ايـن دو صـورت تجربه بايد در برنامه درسي کالينـگ وودي بـه صـورت تلفيقـي و درهـم تنيـده لحـاظ شوند؛ در ضمن ، آموزش صور ديگر تجربه نيز بر اساس پيش فرض هايي است کـه از NOORMAGS فلسفه /تاريخ به دست ميآيد.