چکیده:
در نزد جامعه شناسان ادبیات، آفرینش های ادبی امری فـردی نیسـت ، بلکـه بیشـتر اجتماعی است . از آنجا که اجتماع، نقشی اساسی در شکل گیری ویژگی هـای فـردی دارد و سبک آفریننده نیز جدای از ویژگی های شخصی او نیست ، می توان گفـت در آفرینش هـر اثـر، مهـم تـرین نقـش را اجتمـاع دارد. بیـنش اجتمـاعی نویسـنده و موضع گیری او در برابر وقایع مختلف تا حدی زیاد تحـت تـاثیر پایگـاه اجتمـاعی و خاستگاه طبقاتی او شکل می گیرد. بنابراین می توان سبک هر شاعر یا نویسنده را با توجه به طبقة اجتماعی او تجزیه و تحلیل کرد. این مقالـه ، ضـمن بیـان مقدمـه ای دربارة چگونگی ارتباط طبقات اجتماعی شاعران با جهانب ی نی آنان بر اساس نظریـة طبقات اجتماعی «گلدمن »، نگاهی گذرا به پایگـاه طبقـاتی «ایـرج میـرزا» و «فرخـی یزدی» دارد و سپس عمدهترین تفـاوتهـای سـبکی آن دو را بـا یکـدیگر مقایسـه می کند. نتیجة پژوهش حکایت از آن دارد که دیدگاههای آن دو در حوزههـای نقـد ســنت هــای دینــی و نقــد اجتمــاعی ، آزادی، وطــن پرســتی ، استعمارســتیزی ، استبدادستیزی، دعوت به مبارزه و تجمل گرایی با یکدیگر متفاوت است .
From sociology of literature point of view، literary creation is not a personal matter، but rather a social one. Since the society plays a fundamental role in formation of individual characteristics، and the style is not separated from writers’ characteristics، we can say that in creation of any literary work، society has the most significant role. The writer’s social insight and his position against different events are remarkably affected by social status and social classes. Hence، we can analyze a writer’s literary style based on the social class he belongs to. Presenting an introduction on how writers’ world view is related to their social classes according to Goldman ’s theory of social classes، this paper also has a glance at IrajMirza and Farokhi Yazdi''s social status. Then، the major stylistic differences between them will be compared. The findings show that the aforementioned writers’ outlooks are different in some domains such as social/religious criticism، freedom، patriotism، anti-colonialism، anti-authoritarianism، defiance and tendency to luxury.
خلاصه ماشینی:
چنانکه خود می گوید: گر چه در پنج زبـان افصـح ناسـم داننـد بـه علـی مـن کـرتم شـیوة گفتـار کـنم (همان: ٣٨) عالم پنج زبان، صاحب خط ، مالک ربط جامع این همه اوصاف شدن آسان نیست (ایرج میرزا، ١٣٥٣: ١٧٠) روشن است که ایرج جزء طبقة اقلیت قدرتمند جامعه اسـت و از ایـن نظـر بـا اکثـر شاعران دورة مشروطه متفاوت اسـت .
در لایه های آخر این طبقـه هـم قشر شاهزادگان و افرادی چون ایرج میرزا قرار داشتند کـه هـر چنـد نسـبت بـه عـوام، امکانات فرهنگی و اقتصادی زیادی برخوردار داشتند، به دلایل مختلف ، نسبت بـه اقشـار دیگر طبقة خود امکانات کمتری داشتند و همین سبب نزدیکشدن آنها به قشـرهایی از مردم می شد.
فرخـی در اشعار خود بارها به فقر و تهی دستی خود اشاره می کند: از جـنس فقیـرانم و بـا ایـن غـم بسـیار دلشــاد از آنــم کــه غنــی زاده نبــودم (فرخی یزدی، ١٣٦٠: ٣٢) ما خیل گـدایان کـه زر و سـیم نـداریم چـون سـیم نـداریم ز کـس بـیم نـداریم (همان: ٥٥) نقــد جــان را رایگــان در راه آزادی دهــیم گر به جیب و کیسة ما مفلسان نقدینه نیست (همان: ٦٢) نمونه هایی از تفاوتهای فکری ایرج میرزا و فرخی یزدی نقد سنت های دینی و نقد اجتماعی یکی از اجزای اساسی جهانبی ی ن نو در دورة مشروطه ، توجه به عقل و عقل گرایی بود که از عوامل اصلی این تحول ذهنی ، تماس دنیای شرق با دنیای غـرب بـود.