چکیده:
بیتردید ترجمه میتواند موجب ابداع و نوآوری ادبی شود. معمولا دورههای مهم نوآوری ادبی اغلب از پی دورههای فعالیت فشرده ترجمه میآیند. با این که اندیشههای نو، انواع ادبی جدید و ساختارهای تازه از طریق ترجمه ایجاد میشوند، ولی متاسفانه، تا همین اواخر، تطبیقی گران چندان به آن اهمیتی نمیدادند. رباعیات عمر خیام فیتزجرالد در مسیر پذیرش به اشعار بدبینانهای تبدیل شدند و نسلی را مخاطب قرار دادند که با شک، بدبینی، تقدیرگرایی و اغتنام فرصت در نیمه دوم قرن نوزده دست به گریبان بودند. بنابراین، این ترجمه هم به عنوان اثری از ادبیات مشرقزمین و هم به صورت گفتمانی موافق با فضای ادبی این دوره مورد استقبال قرار گرفت. تاثیر این اشعار چنان بود که از یک سو الگویی برای نسل جدیدی از شاعران محسوب میشد که سعی داشتند شک، بدبینی، تقدیرگرایی را به دستمایهای مناسب برای شعر پیشامدرن تبدیل کنند. از دیگر سو، این ترجمه معیاری برای مترجمان آینده بود؛ زیرا ظرفیتهای شعر فارسی را به خوانندگان انگلیسیزبان عرضه میکرد. جستار حاضر درصدد است تا نشان دهد که این ترجمه در چگونگی شکلگیری شعر پیشامدرن انگلیسی، از حیث فرم و محتوا، به ویژه شعر هاوسمن، نقش داشته است. جوان شراپشایری هاوسمن با رباعیات فیتزجرالد اشتراکات انکارناپذیری، مانند بیثباتی و ناپایداری جهان، فرصتجویی و عشرتطلبی، بدبینی و نومیدی دارد.
With no doubt، the newly founded discipline of Comparative Literature has a very close relationship with translation and translations studies. If we accept the fact that Comparative Literature، at least in one of its school، deals with influence studies، then، we are in the realm of translation studies. Translation can serve as a force for literary renewal and innovation. This is one of the ways in which translation studies research has served comparative literature well. Now it is acknowledged that translation has played a vital role in literary history and that great periods of literary innovation are preceded by periods of intense translation activity. The significance of FitzGerald’s Rubaiyat of Omar Khayyam lies in how the poem was read when it appeared and in the precise historical moment when it was published. The impact of FitzGerald’s Rubaiyat was such that on the one hand it could serve as models for a new generation of poets struggling to make the skepticism and pessimism a proper subject for poetry، while on the other hand it established a benchmark for future translators because they set the parameters in the minds of English-language readers of what Persian poetry could do. The present study tries to show that FitzGerald’s Rubaiyat had a role in forming pre-modern English poetry، notably Housman’s poetry، in terms of form and content.
خلاصه ماشینی:
رباعيات عمر خيام فيتزجرالد اديت گراسمن ٨، نظريه پرداز و مترجم بنام آثار گابريل گارسيا مارکز و نيز آثار ماريو بارگاس يوسا و کارلوس فوئنتس و بسياري از نويسندگان و شاعران برجستۀ اسپانياييزبان ، به انگليسي در مورد «ترجمه »، از قول ويليام کارلوس ويليامز چنين نقل مي کند: نوشتن اثر اصلي خيلي هم خوب است ، اما اگر من بتوانم حرفم را (از نظر شکل و قالب ) با ترجمۀ آثار ديگران بيان کنم ، آن هم ارزشمند است .
ا. هاوسمن دارد؛ ٣) مهدي امين رضوي در صهباي خرد (٢٠٠٥) ميگويد که جوان شراپشايري هاوسمن متأثر از فلسفۀ بدبينانۀ موجود در رباعيات عمرخيامفيتزجرالد است ؛ ٤) آخرين مورد مقالۀ مختصري با عنوان «خيام و هوسمن » است که حسين پورقاسميان در سال ١٣٨٦ در مجلۀ متن پژوهي ادبي منتشر کرد که در آن به اختصار به دو اشتراک مضموني اشاره کرده است .
چنانکه ذکر شد، روش تحقيق در اين جستار براساس نظريات دو تن از برجسته ترين نظريه پردازان متأخر ادبيات تطبيقي جهان و نيز مطالعات ترجمه ، يعني ديويد دمراش و سوزان باسنت ، استوار است که در زير به ترتيب به آنها اشاره ميکنيم .
جستار حاضر درصدد است تا نشان دهد که ترجمۀ ادوارد فيتزجرالد از رباعيات عمر خيام- البته اگر بتوان آن را ترجمه در معناي متعارف کلمه ناميد- در چگونگي شکل گيري شعر پيشامدرن انگليسي، از حيث فرم و محتوا، نقش داشته است .
جستار حاضر ميکوشد تا نشان دهد که افزون بر موارد ذکرشده شاهکار هاوسمن ، جوان شراپشايري، هم از حيث فرم و هم محتوا از رباعيات عمر خيام فيتزجرالد نيز متأثر است .