چکیده:
از زمینه هایی که در اشعار دوره اولیه شاعران ادب فارسی نمودی آشکار و انکار ناشدنی دارد، وجود عناصر اشرافی در جوف تصویر و خیال پردازی سخنسرایان است. یکی از شاعرانی که به جهت اتصال به دربار و زندگی اشرافی خود، بی گمان در بازتاب این عناصر در شعرش برکنار نمانده، ابوالنجم احمدبن قوص بن احمد منوچهری دامغانی (۴۳۲ ه.ق) است. تاکنون توجه بیشتر پژوهندگان معطوف به جلوههای تصویری و وجوه مشترک شعر این شاعر با تازی گویان بوده است، حال آن که وجود عناصر کم نظیر اشرافی از پایه های صور خیال شعر اوست. تا امروز تنها تلاش هایی اندک به پژوهش های درون متنی در سطح واژگان شعر وی دیده میشود. اخیرا شرحی بر دیوان منوچهری نوشته شده است و در آن برخی عناصر اشرافی را به دلیل عدم توجه به گوناگونی این عناصر و صورت حقیقی آنها در بطن شعر، به نادرستی تفسیر و بیان کرده اند. این پژوهش در پی ذکر اهمیت توجه به ارتباط عناصر اشرافی با تصویر شعر منوچهری و نمایاندن تاویلی درست از آنهاست. آنچه در این مقاله ذکر می شود، پاسخی به این سوال است که، آیا زندگی شاعر و شرایط محیطی وی در عناصر تصویرساز شعرش تاثیر داشته است؟
خلاصه ماشینی:
( شفیعی کدکنی، ۱۳۸۶: ۲۹۱) گذشته از اشرافی بودن عناصر تصویر، طرز نگرش و دید شاعران با طرز دید مردم متفاوت است، یعنی اگر هم شاعران درباری به عناصر زندگی مردم عادی روی آورند، دید اشرافی آنها تصویرها را دیگرگون می کند، مثلا خرمن که عنصری از زندگی طبقه کشاورز است، در شعر شاعری درباری مانند منوچهری بدین گونه مورد استفاده قرار می گیرد که: برآمد زاغ رنگ و ماغ پیکر یکی میغ از ستیغ کوه قارن چنان چون صدهزاران خرمن تر که عمد در زنی آتش به خرمن منوچهری، ۱۳۸۷ : ۳۶ ۹۷۲/۱ ، ۹۷۳) آتش زدن عمدی خرمن، یک عمل غیرعادی و اغلب اشرافی و از سر بی نیازی است و نماینده نوعی قدرت حکومتی است که بر دید این شاعر درباری سایه گسترده و این چنین تصویری بوجود آورده است.
( شفیعی کدکنی، ۱۳۸۶: ۲۹۸) ٣- تأویل برخی از عناصر اشرافی در شعر منوچهری دامغانی با تمهیدات فوق، برای فهم و درک بهتر، کاربرد شش نمونه از عناصر اشرافی در اشعار منوچهری دامغانی، که در شرح جدید دیوان او۱۶ بیتی که دارای این عناصر است و به علت عدم توجه به مصداق اولیه آنها، به اشتباه تأویل و شرح شده است، نگارندگان بر آن شدند تا پژوهشی کوتاه در این زمینه انجام داده، به ارائه تأویلی درست که از این عناصر و ارتباطی که با تصویر شعر برقرار کرده اند، بپردازند.
(تحفه: ۲۵۲، به نقل از لغت نامه، ذیل گمان) به هر صورت این واژه فقط یکبار در اشعار دوره اولیه آن هم در بیتی از منوچهری دامغانی به گونه ای بکار رفته است که چه آن را نوعی مروارید یا غوره نقره یا آرایه زنان که در آن مهره در نظر بگیریم، بیت مفید معناست.