چکیده:
کلام در دیدگاه مولوی ، اوج و رکن استوار هستی و آغازگر آفرینش ، ایجادکننده جریان زمان و مکان و نمونگر منش و هویت انسانی است . مولوی برای تبیین دیدگاههایخود در باب ارتباطات کلامی ، از قالب های مختلف مانند داستان و مثل استفاده می کند تا مخاطب را به کنه معنا و غایت اندیشه رهنمون شود. مهم ترین اهداف ارتباط کلامی رسیدن به شناخت و معرفت و ایجاد تفاهم و تعامل با دیگران و بهره بردن از تجارب و عقول یکدیگر است . در این پژوهش ، ارتباطات کلامی و ابعاد آن در فیه مافیه با روش تحلیل محتوای کیفی ، بررسیشده است .یافته های پژوهش نشان می دهد که کلام در فیه مافیه دارایده مرتبت و ویژگی است که به دو ساحت معنایی و راهکاری تقسیممیشوند. ارتباط کلامی در این اثر، در ابعاد ظرفیت مخاطب و همدلی او، اطمینانسازی ، گزیدهگویی، التزام بیرون و اضطراب درون، سوال، و انواع سکوت گوینده و نیز در دو محور کلیگوینده سخن و شنونده سخن قابل بررسی است .
خلاصه ماشینی:
ساحت معنایی سخن :سخن در نظر مولوی دارایده مرتبه و ویژگی است که می توان آنها را در دو ساحت معنایی و راهکاری (عملکردی ) بر طبق مدل زیر تحلیل نمود: (رجوع شود به تصویر صفحه)تکامل ١ـ ١ انابتی و نیایشی :مولوی تمام سخن ها را به معنای نیایش بنده باخدا می داند؛ یعنی اینکه انسان ها در هر کلامی که بر زبان می آورند، از کرده ها و گفته های خود اظهار ندامت می کنند و می خواهند که خداوند لغزش های آنها را نادیده بگیرد: این سخن ها خود به معنییاربی است حرف ها دام دم شیرین لبی است چون کند تقصیر؟پس چون تن زند؟ چون که لبیکش به یارب می رسد (مولوی ٢/١٣٧٣ /١١٨٩-١١٩٠) ١-٢ پوشیدگی در عین آشـکاری :در نظـر مولـوی ، الفـاظ قـادر نیسـتند معـانی رابیـان کننـد؛ پـس نارسـا هستند: حرف گفتن بستن آن روزن است عین اظهار سخن پوشیدن است (مولوی ٦/١٣٧٨ /٦٩٩) الفاظ در محدوده ها قرار دارند؛ زیرا نمی توانند همه آنچه را که در ذهن گوینده است ، انتقال دهند؛ بنابراین ، همزمان با گفتن ، ناگفتن و پنهان شدن روی می دهد؛یعنی گوینده همواره لایه ای را بیان می کند، اما لایه ای دیگر پنهان و ناگفته می ماند؛ لفظ نمی تواند مغز و حقیقت ذهن و اندیشه را بیان نماید و چون پوستی است بر معنا.