چکیده:
موریس مرلوپونتی فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی است که در یک سلسله از مقالهها و گفتارها آثار هنری و مفاهیم مرتبط با حوزة هنر را با بهکاربردن روش پدیدارشناسی مورد تأمل قرار داده است. او با توجه به ادبیات موجود در این زمینه و پیشینة پدیدارشناسانة بحث در باب هنر سعی دارد بر بحث ادراک و رابطة آن با هنر تأکید کند، و نقش هنر را از منظری نو و با تأکید بر مفهوم در–جهان–بودن ارزیابی نماید. مرلوپونتی بر اساس مفاهیمی چون حیث التفاتی، تجربههای زیسته، سبک هنری، پیافکنی میکوشد به تبیینی تازه از هنر اهتمام ورزد. از آنجا که موزه بر اساس تاریخ خود تا حد بسیاری توانسته است نسبت وثیق و عمیقی با پدیدههای هنری برقرار نماید، در اندیشههای مرلوپونتی مورد تأمل و مداقه قرار گرفته است. این مقاله بر بنیان و مدار این پرسش استوار است که نسبت تجربههای زیستة هنرمند و موزه چگونه است و دوام و قوام آنها در این محیط فرهنگی-هنری چگونه میتواند باشد. پژوهش حاضر با رویکرد پدیدارشناسانه و با ابتنای بر اندیشههای حیاتباورانة مرلوپونتی بر آن است که به تحلیل انتقادی جایگاه موزه اهتمام ورزد و نشان دهد که معنای نگاهداری و پیافکنی پدیدارشناسانه با معنای موردنظر در نهاد موزهدارانه بسیار فاصله دارد و این پرسش را پیش رو بگذارد که موزهها تا چه اندازه در ادعای خود مبنی بر نگاهداری صادقاند و صداقت آنها تا چه اندازه تحت تأثیر سایر عوامل فرهنگی و اجتماعی و همچنین ماهیت خود آنها به مثابهی سردخانههای فرهنگ به چالش گرفته میشود.
خلاصه ماشینی:
بررسی انتقادی نهاد موزه ؛ با ابتنای بر اندیشه های پدیدارشناسانۀ موریس مرلوپونتی نادر شایگان فر (نویسنده مسئول ) زینب صابر چکیده موریس مرلوپونتی فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی است که در یک سلسله از مقاله هـا و گفتارها آثار هنری و مفاهیم مرتبط با حوزة هنر را بـا بـه کـاربردن روش پدیدارشناسـی مورد تأمل قـرار داده اسـت .
پژوهش حاضر با رویکرد پدیدارشناسانه و با ابتنای بر اندیشـه هـای حیـات باورانـۀ مرلوپونتی بر آن است که به تحلیل انتقادی جایگاه موزه اهتمام ورزد و نشان دهـد کـه معنای نگاهداری و پیافکنی پدیدارشناسانه با معنای موردنظر در نهاد موزه دارانه بسـیار فاصله دارد و این پرسش را پیش رو بگذارد که موزه ها تا چه اندازه در ادعای خود مبنی بر نگاهداری صادق اند و صداقت آن ها تا چه اندازه تحت تأثیر سایر عوامـل فرهنگـی و اجتماعی و همچنین ماهیت خود آن ها به مثابه ی سردخانه های فرهنگ به چالش گرفته میشود.
هدف این پژوهش آن است تا موزه را به مثابۀ سوژه ای متورم و منعزل از در – جهـان – بـودن مـورد تأمل قرار دهد و چنان که مرلوپونتی باور دارد نشان دهد که هنر و تجربه های هنری و سبک های برآمـده از جان هنرمندان ، آنگاه که در چنبرة موزه گرفتارند از جهان دور میافتنـد و نسـبت خـود را بـا جهـان از دست میدهند.