چکیده:
یکی از راههای درک حقیقت، راه کشف و شهود است که عارف از راه دل و سیر در انفس و طی مراحل کمال روحی، میکوشد تا حقیقت عالم را کشف کند و بر اسرار آن واقف گردد. «کمدی الهی» دانته و «سیر العباد الی المعاد» سنایی، نمونههایی از سیر باطنی و کشف حقیقت از راه دل و سیر در انفس میباشند که در آنها دانته و سنایی تلاش میکنند تا با طی کردن مراحل سیر و سلوک عرفانی و رهایی از امیال و خواهشهای نفسانی، کمال انسان را تا مرتبه الهی و ملکوتی و کشف حقیقت نشان دهند. در این کار تحقیقی سعی شده است ضمن مقایسه تطبیقی دو اثر و نشاندادن وجوه اشتراک و تفاوت آنها در یک سفر روحانی تا دستیابی به حقیقت، راههای رسیدن به مراتب کمال و تعالی انسان و منازل کمال از دیدگاه سنایی و دانته مورد بررسی قرار گیرد و این نتیجه حاصل گردد که راه عشق و عرفان، نزدیکترین راه برای رسیدن به سرمنزل مقصود و کشف حقایق عالم هستی است.
خلاصه ماشینی:
سنایی غزنوی و دانته آلیگیری گرچه در دو دوره زمانی و مکانی متفاوت زیستهاند و به ظاهر پایبند اعتقادات مذهبی و معارف اجتماعی مختلف هستند، اما هر دو انسانهایی بودهاند که با گذر از منازل کمال و مراتب تعالی، از جنگل ظلمانی خطا و گناه به قول دانته، و از زنگبار تیره و تاریک جسم به قول سنایی، تا عرش الهی و عالم عقل کل، مرغ جانشان را به پرواز درآوردهاند و اثبات کردهاند که با وجود گرفتاری و اسارت در تاریکخانه جهان، میتوان در سایه هدایت و ارشاد پیر و رهنمایی مهربان که دست یاریگر غیب است در ورای تاریکی و ظلمت نور هدایت را جست و با نفس روحانی ویرژیل عقل که همان نفس عاقله سنایی است، مرغ جان را در باغ ملکوت به پرواز در آورد و آنجا که عقل از رفتن باز ماند با پر عشق و بر بال بئاتریس پاکی و معنویت به قول دانته، به پرواز در عالم روحانیت و تجرد ادامه داد و به آنجا رسید که به گفته دانته، اندیشه در حالت وقفه خویش بیحرکت و هشیار، خیره خیره فروغ الهی را بنگرد و در آتش تأمل و جذبه بگدازد: «آن کس که چنین فروغی را دیده باشد، چنان شود که بعد از آن هرگز به خاطر دیداری دگر، دیده از این دیدار بر نتواند گرفت»(دانته، 1347: 1132).