چکیده:
این مقاله محصول پژوهشی درباره ی نسبت دین و شادی در ایران پس از انقلاب است که با هدف بررسی موانع بروز رفتار شادمانه به ویژه رفتارهای شاد جمعی در ایران پس از انقلاب انجام گرفته است . همواره بروز رفتارهای جمعی شاد با فرهنگ ، آداب و رسوم ، عرف و قوانین حاکم بر آن جامعه متناسب بوده است . از آن جایی که یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار در زندگی اجتماعی ایرانیان ، تفکّرات و گرایشات دینی بوده است ، در این مقاله نسبت شادی و تفکّر دینی مسّلط در ایران پس از انقلاب ارزیابی می گردد. در این پژوهش از نوعی سنخ شناسی در چارچوب نظری بهره برده ایم که گرایش های دینی موجود در ایران معاصر را به سه گرایش محافظت گرایی دینی ، ترمیم گرایی دینی ، و بازسازی گرایی دینی تقسیم کرده است . در بخش یافته های تحقیق با تکیه بر روش اسنادی مجموعه ی کتب ، مقالات و آرای صاحب نظران در حوزه ی دین و نیز فتاوای مراجع تقلید در باب مظاهر شادی ، مطالعه و دسته بندی شده است . بررسی آرای برخی از مهم ترین صاحب نظران و کارشناسان حوزه ی دین و نیز فتاوای مراجع تقلید شیعه ی ایرانی که در سه دهه ی اخیر در خصوص شادی دیدگاه هایی را ارائه نموده اند، در دستور کار بوده است . یافته های تحقیق نشان دهنده ی آن است که گرایش محافظت گرایی دینی به عنوان گرایش مسّلط در ایران پس از انقلاب ارزیابی شده است . این گرایش دینی با نگاهی منفی به شادی و محرّک های آن ، موجب محدود شدن رفتارهای شادمانه در جامعه شده است . محافظت گرایان اصل را بر نفی رفتارهای اجتماعی شادمانه می گذارند و عموما این گونه رفتارها را برنمی تابند. در مقابل گرایش ترمیم گرایی نگاهی مشروط به شادی دارد و شادی را به نحوی نسبی مورد تایید قرار می دهد. آنان قیودی را برای بروز شادی مطرح می کنند. امّا بازسازی گرایان دینی نگاهی مثبت به بروز رفتارهای شادمانه دارند. بازسازی گرایان اصل را بر تایید و ترویج شادی و رفتارهای شادمانه می گذارند.
خلاصه ماشینی:
به نظر مي رسد افراط در برگزاري مجالس روضه و عزاداري هاي مذهبي ، با هدف بزرگداشت اّيام شهادت پيشوايان دين ، استفاده از رنگ هاي تيره در زندگي (به عنوان مثال سياه بودن پوشش بانوان به رغم مکروه بودن رنگ سياه در اسلام ) و نکوهش ضمني يا آشکار استفاده از رنگ هاي شاد، کراهت داشتن يا تقبيح موسيقي هاي شعف انگيز و طرب ناک و ترجيح موسيقي هاي غمناک ، حذف جشن ها و مراسم باستاني و مخالفت با برخي رفتارهاي جمعي شادمانه (به عنوان مثال ، حرام اعلام کردن مراسم چهارشنبه سوري از سوي برخي مراجع )، و پاره اي انديشه هاي ديني مقوّم اندوه ناکي ، همه و همه منجر به عدم تعادل بين برگزاري مراسم سوگواري و آيين هاي ديني شاد گشته است .
از نظر بسياري از دانشگاهيان در حوزه هاي جامعه شناسي (به عنوان مثال ، چلبي ، ١٣٨٧: ٥٣؛ آزاد ارمکي ، ١٣٨٨: ٢٤) و روان شناسي (ميرزا، ١٣٨٧: ٨؛ قاسم زاده ، ١٣٩٠) و نيز از نظر برخي مقامات سياسي (قاسمي ، ١٣٨٨؛ خوش چهره ، ١٣٨٩: ١)، ايرانيان از حيث برخورداري از رفتارهاي شاد و نشاط آور محروم اند و فقدان شادي هاي جمعي ، يکي از محروميّت هاي اجتماعي مهم ايرانيان معاصر به شمار مي آيد.
آنان با حرام اعلام کردن اين مراسم باستاني ، به نوعي درصدد آن هستند تا يکي ديگر از شادي هاي جمعي مردم ايران را حذف نمايند: «چهارشنبه سوري بيشتر از رسوم زردتشتيان بوده و مبناي ديني ندارد و مورد تأييد اسلام نيست .